پروسه ی بی پایان
غمت عاشقونه ببین تو دلم
چگونه داره زندگی می کنه
تموم وجودم به پای غمت
چگونه داره بندگی می کنه
نگا کن به اون روز تلخی که من
می گفتم می میرم نباید بری
ولی تو چه ساده تونستی از این
همه بودن و زندگی بگذری
نگا کن چه ساده گذشتی ازم
منی که سکوتم پره خواهشه
نمی خوایی بفهمی دلم بعد تو
چه دردی داره از غمت می کشه ؟
(شاید که این رفتن
تقصیر من بوده
شاید نبود تو
تقدیر من بوده
شاید برای این
حرفا ذیگه دیره
شاید حالا قلبت
جای دیگه گیره )
هنوز یاد تو مثل یه جام زهر
لبم داره این جام و می بوسه و
هنوز وقتی میگم ینی بعد تو
همیشه دلم غرق کابوسه و
همیشه غمت تو دلم موندنیس
مث خونی که تو رگام جاریه
نبودت نمیشه که عادت بشه
مث یه پروسه ی تکراریه
تو رفتی و من از همه زندگیم
دارم تو نبود تو دس میکشم
می تونی تو این و تصور کنی
هنوزم به عشقت نفس می کشم ؟
( شاید که این رفتن
تقصیر من بوده
شاید نبود تو
تقدیر من بوده
شاید برای این
حرفا دیگه دیره
شاید حالا قلبت
جای دیگه گیره )