سکوت سرد
یه سکوت سرد وتاریکو لحظه های خیس
تویی که دلم باهاته ولی چاره ای نیست
وقتی خواستی بری گفتم برو.مخالفت نکردم
وقتی که رفتی پشت سر.حتی نگات نکردم
تنهام گذاشتی با یه آلبوم خاطره های کبود
هرجا که قدم زدم بویی از عطر تو بود
آب نریختم که نگی این از خداش بود
اشک نریختم تا نفهمی که دلم باهات بود
پرِ تردید گم شدی توی کوچه ی بن بست
نفهمیدی یه عاشق اینجا منتظرت هست
یه ترسی تو نگاته. یه حرفی رو لباته
یه احساسی که میگه دروغی تو چشاته
تو رفتی و شب من به مهتاب گله داره
تو رفتی و هنوزم دلم چشم انتظاره