جاده ها هم عذابم شدن…
چه عمقی میباره به این شهرِ من
همه قطره ها رنگ و بوی تو ان
توُ نوستالژِی آسمون،بوی خاک
همه جاده ها هم عذابم شدن
همه ردپاهات دنبال من
منم گُم شدم رو زمین،آسمون
خدا رو تماشا بکن پیش من
برای شبم آفتابی بخون
بذا واشه طعم افق ها به نور
بذا غم نباره فقط تو دلم
قبوله،من اون پنجره رو به خاک
خدا باش و بارون بر من بزن…