سردرگمی…دلواپسی…چیزی بروز نمیدی
وقتی باهات حرف میزنم باز زیر بار نمیری
حرفای تو مثل قدیم شیرین و عاشقونه نیست
حس میکنم سرد شدی و حسی به من نداری
بخدا اگه بی خبر بری نگرانت نمیشم
اگه بگی دوسم نداری دلواپست نمیشم
من از اون همه اشک و نگاهت چیزی نصیبم نشده
بخدا اگه دلت با من نیست سد راهت نمیشم
.
.
.
حرفای تو برای من حرفای آشنایی نیست
میگی که خسته شدی و موندن تو صلاح نیست
اصرار میکنم ولی انکار میکنی هنوز
میخوای چطور ثابت کنی رفتن تو گناه نیست
وقتی که گریه میکنی داغون میکنی منو
جلوی اشکاتو بگیر هرجا که میخواستی برو
.
.
بخدا اگه بی خبر بری نگرانت نمیشم
اگه بگی منو دوسم نداری دلواپست نمیشم
من از اون همه اشک و نگاهت چیزی نصیبم نشده
بخدا اگه دلت با من نیست…..سد راهت نمیشم