*دیوونه بازی*
>شاید ترانه باز …یک انفجارِ روحیه
به اقتضایِ سن…دیوونه بازی عادیه<
عشقم منو ببخش…چن لحظه خائنم بهت
تو حال و این هواست…خوابی! که غیرِ مادیه
امشب دلم لکِ….تک خاطراتِ غم زده
دیوونه بازیو…هرچی بهم بگه برو
خواب گاهِ کوی تهرانو منی که تو کفه
شب پرسه ای که با …طعمِ ملیحِ مار(ل) بورو
با کاغذو قلم …افکارِ بکرِ سَرزَدَم
بازم قدم زدم…با سایه بازیه خودم
گاهی که سایه هم! …تحمّلِ منو نداشت
با حالِ انزجار..از خود که راضیه خودم
از سُربیِ شبانه تا سِپیده گاهِ صبح
رد شد به من گذشت …هرآن چه حال و این هواست
ساعت یه رب(ع) به هفت…جیک جیک و عطرِ گل
چیزی به من که گفت…غم ناله روبه انتهاست
دنبالِ کشفِ نور….بازم قدم زدم که وای
نیمرخ دلم رو برد…توو بهتِ این فضایِ ناب!
مِیکاپِ مصری و …انبوهِ مویِ فرفری
مجذوبِ دیدنم….یا گیجِ گیجِ قرصِ خواب!؟
یک لحظه چرخشو ….تبدیلِ تب هوس به ترس
نیمرخ نگو که نه!…یک پیرزنِ سیاهو زشت
چیزی عجیبه یا…جادوی شهرِ قصه هاست…!؟
از خواب می پرم…رو دفترم کسی نوشت!!!:
>شاید ترانه باز …یک انفجارِ روحیه
به اقتضای سن…دیوونه بازی عادیه<
عشقم منو ببخش…گاهی که خائنم بهت
غیرِ ارادیه!…خوابه!که غیرِ مادیه
******************************************
چهارشنبه دوم اردیبهشت
لطفا رو وزن من درآوردی ، مستفعلن مفا …. مستفعلن مفاعلن ، خوانده شود .