خسته ام
منتظر به یک لحظه
سوز باد پاییزم
شاخه رو نمیگیرم
شاد و نرم میریزم
کی تموم بشه این خواب
بی قرارمو بیتاب
کی به پات می افتم
بی قرار و لبریزم
شاد زندگی کردم
گاهی بچگی کردم
با ترانه ی بلبل
عمری عاشقی کردم
از نوازش بارون
خنده رو لبم گل کرد
بغض قمری و دیدم
گاهی هق هقی کردم
عمری غصه ی حال
زار برگارو خوردم
کاش وقت بی آبی
جون فدای برگا شم
جون گرفتم از ریشه ت
پا گرفتم از شاخه ت
کاش بعد افتادن
جون ریشه ها باشم
*************
خسته ام از این گریه
خسته ام از این خنده
شاد شاد شادم کن
آه مرگ بخشنده
گاه سالم و پربار
گاه خالی و بیمار
خسته ام از این تکرار
روزگار چرخنده
علیرضا سرمدیان
ترانه خیلی خوبی بود دوست خوبم ... واقعا ...حس آمیزی توی این بندو خودت ببین ! از نوازش بارون خنده رو لبم گل کرد بغض قمری و دیدم گاهی هق هقی کردم(هق هق خیلی به صدای قمری میاد ) آفرین ..بقیه جاهاشم همینجوری در عین سادگی زیبان ... فقط می تونی تو واژه ها دست ودلباز تر باشی ..موفق باشی .
مصطفی خدادادی مقدم
سلااااااام علیرضای خودمون لطف داری داداش فقط ذست و دلبازی رو باید از شماها یاد بگیریم. چی هست حالا؟
نسیم بیرانوند
سلام آقای خدادادی عزیز ترانه تون رو من دوست داشتم! بخصوص بند ۷ رو:) نکته ی جالب اینکه قبل از خوندن ترانه ی زیباتون به انیس گفتم خیلی از منتقدین شعر یا ترانه ترجیح میدن "بلبل" توی ترانه ها باشه اما لغات امروزی مثل "آسفالت" به کار برده نشه...! خب من از به کار گیری کلمه ی "بلبل" تو ابن ترانه ایراد میگیرم:) واژه ی بلبل به نظرم دیگه از رده خارج شده! کاربردش یه مقدار به کلاس ترانه تون صدمه زده! بلبل، ساقی، ای دل و...اینا دیگه از دور خارج شدن...سعی کنید از واژه های امروزی تر استفاده کنید...گنجشک خیلی زیباست...میتونه فضای یه ترانه رو شاعرانه تر کنه؛ اما بلبل نه... همین فعلا:) اگه چیزی به ذهنم رسید حتما بهتون میگم...در کل دوست داشتنی بود این ترانه:) موفق باشید.