بیراهه (ترانه مشترک با جناب مصطفی پیرداده و خانم شمیم زمانی)
بیراهه یعنی پیش آدمها
بی عاطفه، بی عشق رد می شی
آروم بگیر تو راه رفتن رو
بعد از زمین خوردن بلد میشی
دیوار یعنی حتّی آجرها
حرفاشون از من گفتنی تر بود
هرچند دیوارا نمیدونن
گوشای تو دروازه و در بود
اینکه یه عمر از راه و بیراهه
چیزی نفهمیدی برات بس نیس؟!
بارون که می گیره نگاهت رو
دیوونگی مرزش مشخّص نیس
می گفتی من مهتاب شبهاتم
با من جنونت شعله ور میشه
دیوونه جون میری ّ و می فهمی
که زندگیت بیهوده تر میشه
دیوار نمی شم روبروی تو
حالا که دل به جادّه ها بستی
اشکم می شوره ردّ پاهاتو
تو عاشق بیراهه ها هستی