هنوزم…
ترانه: هنوزم…
۲۰ اسفند ۱۳۹۳
نمیدونم چرا تقدیر، کشوند ما رو توو این کافه
نشوند مارو سر یک میز، به صرف دوتّا نسکافه
نمیخوام که بدونم من، چرا رفتی؟ وِلَم کردی
چرا حالا ، چرا اینجا، چرا رفتی که برگردی؟
هنوزم بین ما شاید، یه دنیا فاصله باشه
نمیخوام روی میز بازم، بجای گُل،گِله باشه
یه لبخند کافیه شاید، یه راهی دیگه پیداشه
رسیدن بعد این سالا، شاید کار خدا باشه
***هنوزم توی اون چشمات، میشه ردی از عشقو دید
مهم نیس تقصیر کی بود، میشه بخشیده شد،بخشید***
یه حسی توو وجودم هس، همین حالا که اینجایی
یه حسی دائما میگه، بگو بازم ، دوسش داری
هنوزم واژه کم دارم ، برا گفتن ازین احساس
زبونم مِنّومِن داره، منو سمت چشام بشناس
نگاهت توو نگاهم هس، یه دنیا،منعکس میشه
قشنگی های دیروزت، هنوزم داره حس میشه
هنوزم توی اون چشمات، میشه ردّی از عشقو دید
مهم نیس تقصیر کی بود، میشه بخشیده شد،بخشید