*پنج گانه ی حس*
چند روزه که رفتی طعمِ تلخشو
با قندِ لبت توو خواب هضم می کنم
توو حسرتِ مشکیِ چشماتم که
عزممو به قصدِ خواب جزم می کنم
این سفرِ رویایی بی مرزو
تا مقصدِ دستات می یامو ولی
چین و کلونازپامو خطرِ صبح….!!!!
من فرصت بسیار می خوامو ولی..
****************************
….باز پنجره باز و شبم دراز و
باز صورتمو به بالش می کشم
پنج گانه ی حسمو تا قبل خواب
با عطرِ تنت به چالش می کشم
****************************
من خوابمو بیدار، گیجمو هُشیار(هوشیار)
با لذتِ دیدار ، مرحمِ من باش
توو ابریِ رویات ، خیسمو اینبار
با چتریِ موهات ، همدمِ من باش
سمفونیِ باد و خلسه ی توو خواب
من صداتو هر بار نفس می کشم
دس(ت) بده به دستم،از کلِّ دنیام
به هوای لمس تو دس(ت) می کشم
****************************
باز پنجره باز و شبم دراز و
باز صورتمو به بالش می کشم
پنج گانه یِ حسمو تا قبلِ خواب
با عطرِ تنت به چالش می کشم
****************************