یه کابوس یه رویا
کاش ! این دنیا که دیدیم
یه کابوس یا یه رویا بود
نمیخوندیم تو قصه
لیلی از مجنون جدا بود
نمیخوندیم تو تاریخ
که شاهانی ز قاجار
گرفتند جای کوروش
شدند شهنامه ی مار
نمیدیدیم تو کوچه
فقیری دست درازه
مردی از گشنگی مرده
زنی مشغول نمازه
نمیدیدیم تو جاده
یه موزیسین با سازه
همون مردی که شبها
تو حسرت پیازه
زنی از گشنگی مرده
مردی مشغول نمازه
نمیدیدیم که لیلی
شده آواره ی دشت
از اون روزی که دنیاش
به کام او نمیگشت
نمیدیدیم که سهراب
شده معتاد معتاد
از اون روزی که خونه
به دست دشمن افتاد
همون خونه که حالا
شده قربانی ما
شبیه گربه ای هست
توی نقشه ی دنیا
این همون گربه ی نازی ست
که تو این قفس نشسته
شصت شو رو من میگیره
میگه این آدمه پسته
عجب دنیایی ساختیم
برای گربه ی خود
همون گربه که شبها
غم ما هارو می خورد…….
داوود تنباکوچی
زمستان ۱۳۹۳