*مرز غرور و عاطفه*+*زن روسپی*
توو عاشقی که ماهری
توو فتحِ قلب تکاوری
پس چی شده که هق هقو
به حبسِ سینه می بری
یه آسمون بغض داری که
پلکاتو بارور می کنن
با وضعِ حملِ اشکِ تو
چشماتو مادر می کنن
***********************
گریه قشنگه،گریه کن
رها شو ابرِ کهنه کار
مرز غرور و عاطفست
مبارزه بسه ، ببار
***********************
سیگار و کام به کامِ ماه
می کشیو لبِ تراس
همدمِ شب غصه یِ تو
داریوشه با صدای باس
انقد که همدمِ شبی
پدر، خدا دلش گرفت
وقتی فرشته ی تورو
دستای سرنوش(ت) گرفت
***********************
گریه قشنگه گریه کن
رها شو ابر کهنه کار
مرز غرور و عاطفست
مبارزه بسه ، ببار
***********************
طبق معمول ترانه ای با فضای خاص می ذارم که مطمئنا سلیقه ای هست …
*زنِ روسپی*
پوزِ لوکسو،عطرِ لالیک
کفشِ بوت ، لحنِ رمانتیک
پوستِ میشو ،گرگِ چِش(م) هیز
فکرِ بکر و مردِ آنتیک…
اسبِ شاخدارو می بینی
توی رویات نمی دونی
بعدِ شام ،عرضه ی کالا
گلِ بی پر.. غرقِ خونی
لبه ی تخت، عشقِ پاکو
سر بریدن، با یه بوسه
وسعتِ چرک و تباهیش
مثه چِرنُ بیلِ روسه
رایِ قاضی، زیر میزی
جابه جا شد، پشتِ پارتی
هیئتِ منصفه خوابه
همه مستن، قر و قاطی
با کلافِ بی خیالی
این طنابِ دار و بافتن
پای اعدامِ صداقت
فرشِ وجدانو شکافتن
فکرشون تحتِ شعاعه
زیر سطحِ آر دو در پی
خودشون غرقِ تباهی
به تو می گن، زنِ روسپی