آدم دیگه

دیگه مرهمی نمی خوام
دیگه از زخمم نمی گم
جمع شده حواسم حالا
آخه چون آدم دیگم

حتی از نور ستاره
دیگه چشمامو می دزدم
من همه گذشته هامو
پای چشمای تو کشتم

نمی خوام اصلا بفهمم
میشه بی تو زنده باشم
تو فقط قفس شو واسم
من همون پرنده باشم

بی تو اوج افسانه می شه
دیگه پروازی نمی خوام
آخر دنیامه انگار
اما آغازی نمی خوام

باورش سخته می دونم
نمی گم که خیلی خوبم
ولی پای رفتن تو
می بینی چقد آشوبم

این روزا خالیم از من
بس که خوابتو می بینم
چرا یادم میره رویام
وقتی روبروت می شینم

کمکم کن تو می تونی
از تو زنده شم دوباره
میدونی دس خودم نیس
دل من به تو دچاره

به تو که جنس دلم رو
بهتر از همه شناختی
تو که از آوار این مرد
آدم دیگه ای ساختی

دیگه مرهمی نمی خوام……..

از این نویسنده بیشتر بخوانید:

https://www.academytaraneh.com/89698کپی شد!
700
۳

  • ميروحيد هاشمپور وحید جان ترانه ت رو خوندم و لذت بردم . فقط یه نکته توجه من و به خودش جلب کرد . اونم اینکه در بیت : حتی از نور ستاره دیگه چشمامو می دزدم من همه گذشته هامو پای چشمای تو کشتم می دزدم و کشتم قافیه محسوب نمیشن چون نمیشه فقط َم رو حروف مشترک برای قافیه دونست . ولی احتمالش هست شما این ترانه رو بر روی ملودی نوشته باشید که در اون صورت میشه اونو جدی نگرفت
  • وحیدی(سورمه) سلام آقای آقائی بسیار زیبا به نظرم از ترانه ی قبلیتون بهتر بود لایک ۱ تقدیمتون @};- @};- @};- @};- @};- @};- @};- @};-