(( تهـــــرونِ …. ))
آسون نمیگیره بهم این زخـــــم
هر روز و هر شب تـــازه تـــر میشه
آتیشه میسوزونـــه هستیمو
هر لحظه بیشتــــر شعله ور میشه
از شهــــر رویـاهای پوشالی
زخـم عمیقی رو تنــــم دارم
انقد عمیقه که نمیذاره
حتی قــــــدم سمت تو بردارم
من دوستت دارم/ تاوان ایـــن احساس/ شاید همین بوده
سازش با زخمی که/ انگار عمری با/ خونم عجین بوده
اینجا برام هر کوچه بن بسته
اندازه ی یک قرن دلتنگم
رفتی و مــن هر شب دارم بی تو
با خاطرات مرده می جنگم