برف
تو نیستی ودور از چشای همه
فقط باخودم تنها حرف می زنم
زمستون که می شه مثه عاشقا
به دیوار تنهایی برف می زنم
تو نیستی ببینی که رویام شده
نگات و پر از عشق و خنده کنم
تو برف بازی تا دلت نشکنه
می بازم تا تو رو برنده کنم
مسیر قرارامون و توی برف
نشونی گذاشتم تا که گم نشم
بیا این مسیرو دوباره بریم
دوس ندارم، حرف مردم بشم
صدام و یه بغضی گرفتش ولی
بازم جرات گریه کردن نداشت
یه بغضی که تو هر زمستون برام
فقط حسرت با تو بودن گذاشت
تو نیستی ببینی تو تقویم سال
همه ماه و روزا رو دی می کنم
گاهی سردی یادم می ره – چند دفه
مسیر قرارامو طی می کنم
تو نیستی ببینی دارم روی برف
برات ردپاهام و جا می زارم
گاهی فکر می کنم من چقد
تو فصل زمستون تو رو دوس دارم
تـــرانه : مـرتضی رامـندی
خانم محترم: (م-ن)
لطفا اگه می خوای از بند های ترانه من استفاده کنی اول اجازه بگیر
این ترانه ها ثبت شده ارشاد می باشد
با احترام
مرتضی رامندی