بهت حق میدم
وقتی فکرت و قلبت جای دیگه س
واسه چی من باید درگیر باشم
وقتی از رفتنش غصه ات گرفته
بده به زندگیت زنجیر باشم
واسه چی من شدم یه کاسه داغ
واسه این آش سردی که تو پختی
مثل عروسکی بودم تو دنیات
که نو خردیو کهنه فروختی
ببین چقدر سوال بی جوابم
ببین که من خودِ خودِ عذابم
بهت حق داده بودم که گذشتی
گذشتیو شبا نشد بخوابم
یه کم یاد صدام بیافتی بد نیست
همونی که میگفتن خوش به حالش
چقدر انگیزه داره و شلوغه
حالا گریه داره حال نزارش
وقتی فکرتو قلبت جای دیگه س
بذار برو منم راحت میشم
برو شاید به خاطرت بمونه
فقط نخندی یک روزی به ریشم
ببین چقدر سوال بی جوابم
ببین که من خودِ خودِ عذابم
بهت حق داده بودم که گذشتی
گذشتیو شبا نشد بخوابم