*هلالِ سرخ*+*ناجی*

*هلال سرخ*

من هلالِ سرخمو
ابرِ همدردی تنم
واسه هضمِ غصه هات
به چشات زُل می زنم

اگه دل شکسته ای
اگه غرقن کشتیات
من می شم وصله ی درد
می پوشونم نشتیات(و)

اگه درمونده شدی
سدِّ بن بستیه رات
من می شم شروعتو
راه میسازم پیشِ پات

زبونم لال اگه شی
مریضو شکسته بال
من می شم معجزه و
پر می دم به این خیال
************************ 
من از تردید بیزارم
به پیروزیت می بالم
ولی تو فصلِ چیدن هم
هنوزم میوه ی کالم
*************************
اگه خاموشِ چشات
یه کسوفِ رو به روم
مهرِ تو درونمه
رویاهاته آرزوم

توو  خزونِ عمرتی
 اگه موهات پر کشید
من می شم بهارِ تو
می شه غنچه هاتو دید

داداشی به فکرته
تا تو آزرده نشی
رو به روت می خنده و
تو همیشه گُلشی

دردِ ناعلاجِ تو
اگه خواسته ی خداست
منو با خودت ببر
که بهشت تقدیر ماست
************************ 
من از تردید بیزارم
به پیروزیت می بالم
ولی تو فصل چیدن هم
هنوزم میوه ی کالم
*************************
تقدیم به هرکسی که دردی ناعلاج داره …..

……………………………………………….
یه ترانه برای دعوت به ترکِ غرور و اعتیاد …باز هم با فضای خاص که مطمئنا سلیقه ای هست ….

*ناجی*

وقتی حجمِ من پر از نورِ صفاست
تن سنگ فرشِ دلت سرد و سیاست
رد پایِ مهرِ من ارزونیه
کوچه ی فکرِ تو که پر از ریاست

ضربِ باتوم واژه های حرفته
پشتِ نقدت صد کنایه پنهونه
ابر احساسِ من از تو نرم تره
توو دلم خالیه جاش نمی مونه

هر چه قدرم که تنت سبز باشه باز
واسه کرمِ باورت پیله ندوز
توی رویایِ خودت پر می زنی
حکم زندون می شه واسه تو یه روز

*****************************
سهم من فانوسِ ناجی شدنه
واسه صیدِ عاطفه کنار بگیر
دیگه طوفانی نکن ساحلمو
ای غرورِ لعنتی برو بمیر
*****************************

واسه من بازی نکن نقشِ مدرن
با یه برجی از ظواهرِ شلوغ
مثه پیزا کش می یاد کج می شه باز
تا تو شالوده ی لقمته دروغ

منو از خودت ندون فاز پنیر
پشت شیشه خوابمو ازم نگیر
من به پایپ رگ غیرتمو گره زدم
با ال اس دی گردنم نمی ره زیر

رُل و پی-پِر نه که شه سمبل من
مثه گل غنچه می دم توو سال نو
این عروس تازه نشینه حجلمه
واسه پرواز می خرم دو بالِ نو

*****************************
سهمِ من فانوسِ ناجی شدنه
واسه صیدِ عاطفه کنار بگیر
دیگه طوفانی نکن ساحلمو
اعتیادِ لعنتی برو بمیر
*****************************
امیدوارم هیچ کس به این دو بلای بزرگ مبتلا نشه ….اول خودم ….

https://www.academytaraneh.com/89116کپی شد!
813
۴۲

  • مریم سپید سلام جناب سرمدیان.. هردو کار خیلی عالی بود..تحلیل جناب شیخی بر کار اولتونو خوندم و کار دومتونم زیبا بود فقط فکر میکنم یه جاهایی جابجایی ارکان در کار خوب ننشسته.. :-) موفق باشید و قلمتون پربار...لایک تقدیمتون @};-
    • علیرضا سرمدیان سلام ، :-) شما درس می فرمایید، متاسفانه ترانه ها ویرایش نشده بودن .... قطعا ازین به بعد بیشتر توجه خواهم کرد .بله آقای شیخی به من لطف داشتن ، قطعا ازین به بعد از دانش فراون ایشون استفاده خواهم کرد و باعث افتخارمه که ایشون نقدم کنن. ..... :-) راستی @};-
  • مهدي دمي‌زاده سلام دوست من اینکه اجتماعی و نوعدوستانه مینویسی خوبو قابل تقدیره اما کوتاهتر و تاثیرگذارتر کارو ببند یه جاهایی هم احساس کردم وزن متلاطم شده
    • علیرضا سرمدیان سلام آقای دمی زاده عزیز .... واقعا باعث افتخاره که شما واسه بهتر نوشتن بهم پیشنهاد بدید و پای کارم حضورتونو ببینم ، من امتحانام تازه تموم شده ، نمی دونم بخش خصوصی درست شده یا نه ، ولی خب استاد عزیز ، امیدوارم بتونم به زودی از دانش ادبی و پیشنهاداتون واسه بهتر شدن کارم استفاده کنم .... @};- تقدیم شما ..
  • ناهید ملکی سلام هر دو زیبا بودن دغدغه هاتون ارزشمنده @};- @};- @};- @};- @};- هر چه قدرم که تنت سبز باشه باز واسه کرمِ باورت پیله ندوز =D> =D> =D>
  • وحیدی(سورمه) سلام آقای سرمدیان دو ترانه رو خوندم واقعیتش یکمی خسته شدم ای کاش هر دفعه یه ترانه می ذاشتین تا بهتر بشه قضاوت کرد در مورد ترانه واقعیتش ترانه ی اولتون رو بیشتر دوست داشتم و در ضمن عذر خواهی می کنم که دیر به ترانتون سر زدم به علت مشغولیاتی که دارم واقعا شرمندتون راستی لایک ۳ تقدیمتون @};- @};- @};- @};- @};- @};- @};-
    • علیرضا سرمدیان سلام خانم وحیدی عزیز ...ممنون از حضورتون و پوزش بابت اینکه خسته شدید ... ;)) ببخشید دیگه ،به خودم قول دادم ،بیشتر به کارام توجه کنم و بیشتر به همه ابعادش توجه کنم ،ازین به بعدم ،تک ترانه می فرستم .. :"> ...این @};- تقدیم مهربونی شما...
  • مجتبی پورکاشانی سلام دوست عزیزم ترانه هاتون نسبت به کار قبلی بهتر بود. مخصوصا اگه بخوایم فارغ از ساختار ترانه نظر بدیم بسیار خوب موضوع پرداخت شده بود. اما در مورد ساختار ترانه ایرادات دیده میشن. جابه جایی ارکان مناسب به کار نرفتن، گاهی هم معانی فدای قافیه شدن. ولی حتما با تمرین زیاد پیشرفت رو میبینیم. چون تواناییش رو دارید ممنون شاد و سلامت باشید
    • علیرضا سرمدیان سلام آقای پور کاشانی عزیز ... خیلی ممنون که به کار من سر زدید ،متاسفانه اشتباه من این بود که عجولانه ترانه هامو منتشر کردم ، اما ازین به بعد قطعا به قول شما با تمرین بیشتر سعی می کنم کارهامو بیشتر مورد بررسی قرار بدم و خوشحال می شم همیشه به کارام سر بزنید و مطمئن باشید من دوس دارم شما بهم اشکالامو از هر نظر بگید و همیشه تحمل نقد رو هم دارم ،امیدوارم ازین به بعد بتونم از حضورتون ،نوشته هاتون و پیشنهاداتون واسه بهتر نوشتن استفاده کنم ... این @};- تقدیم شما ...منتظر حضورتون پای کارهای بعدیم هستم ... :-x
  • مسلم ترکاشوند سلام مهندس،هر دوکارتو دوس دارم.راستش همونطور که خانم سلیمانیم اشاره کردن فضای آکادمی خیلی سنگین شده.احساس میکنم اون فضای صمیمی دیگه نیست.امیدوارم با درایت بزرگا بجای اصلی خودش برگرده. @};- @};-
    • علیرضا سرمدیان سلام آقا مسلم ، فضای آکادمی من و شما می سازیم ،فرقی هم بین منو دیگرون نیست ....این سایت باید منتقد داشته باشه ، ترانه سرای اجتماعی داشته باشه ،ترانه های عاشقانه داشته باشه ،حتی ترانه های کودکانه هم داشته باشه ،واسه هنر هیچ حد و مرزی نیست ، هر کدوم ازین بخش ها هم باید منتقد داشته باشه ،اگه دو تا منتقد خوب میومدن ، کار های منو نقد می کردن ، می گفتن اینجا و اونجاش مشکل داره یا کلا خط فکریم اشتباهه ، دفعه دیگه مطمئنا کارهای قوی تری می ذاشتم ...یا بیشتر رو کارام فکر می کردم و همه ابعدشو در نظر می گرفتم ... مطمئن باش فضای آکادمی به زودی از همیشه بهتر می شه ....حالا می بینی ... :-x اینم @};-
  • امین بهاری زاده سلام علیرضای عزیز هر دو زیبا بودند...احسنت...کار دومت رو بیشتر دوست داشتم... =D> =D> =D> @};- @};- @};- @};- @};- @};- @};-
  • محسن یاران من هلالِ سرخمو ابرِ همدردی تنم واسه هضمِ غصه هات به چشات زُل می زنم @};- @};- @};-
  • ناهید سلیمانی علیرضا جان سلام ببخش برای ترانه قبلیت هم کامنت نذاشتم دیگه فضای اکادمیو دوس ندارم همش دعوا و جر وبحث . بگذریم هلال سرختو خیلی دوس داشتم و بدلم نشست می دونی منم زیاد به قافیه و وزن اهمیت نمی دم مفهوم ترانه برام اهمیت داره تاثیر عجیبی هلال سرخ روم گذاشت این احساس همدردی و انسانیت رو تو وجودت می بینم آرزوی سلامتی برای خودت و خانواده محترمت می کنم در دعاهام همیشه از خدا می خوام راه درمان بیماری های خاص و لا علاج رو به پزشگان و دانشمندان نشون بده تا هر چه زودتر برای این بیماران کاری انجام بدن در پناه حق @};-
    • علیرضا سرمدیان سلام خانم سلیمانی عزیز .... شما بی شک واسه من محترم ترین شخص این آکادمی هستید ... ترانه فقط بهونه ای هست برای دور هم جمع شدن ...صفحه ی منو همیشه خونه ترانه هام بدونید ،اگه تو صفحه دوستان هم جنگ دعوا باشه ،کسی تو صفحه من نمی تونه دعوا کنه،حتی تو کل آکادمی هم دعوا بشه مطمئن باشید من نمی ذارم کسی تو خونه امن ترانه من ناراحتی پیش بیاره .... متاسفانه ما خودمون داریم بزرگش می کنیم ، مگه آکادکی واسه عده ی خاصی هست ....واسه من که مثه یه شهره ...که تو این شهر همه جور افکاری وجود داره ....فقط کاش غرورمونو کنار می ذاشتیم ما آدما.... باز هم ممنون که تشریف آوردید و باعث افتخار و خرسندیمه که مورد پسندتون بوده ترانه اول ...:-) ...ولی خدایی خیلی ها دیگه به من سر نمی زنن ;)) .. اما اشکال نداره ،آغوش صفحه من اگرچه ترانه هاش آشفته و پر از مشکل ولی به رو همه بازه ... روز خوب و پر از شادی داشته باشید ... @};-
  • Amin Qasemi اگه خاموشِ چشات یه کسوفِ رو به روم مهرِ تو درونمه رویاهاته آرزوم ترانه خوبی بود @};-
  • ناشناس سلام ترانه هاتون داره رو به خلاقیتای بیشتر میره @};- @};- =D> خیلی خوشم اومد =D> @};-
  • بهزاد صنعتی @};- @};- @};- @};-
  • مائده نجفی سلام آقای سرمدیان :-) بسیار زیبا سرودین خصوصا ترانه اول که فکرکنم واسه خواهرتون سروده بودین.لایک واینکه موفق باشین @};-
    • علیرضا سرمدیان سلام خانم نجفی عزیز .... ممنون از لطفت ... نه خدا رو شکر خواهر من سالمه ... :-) واسه خواهر کوچولو ها و برادر کوچولو ها ،داداش بزرگا ، خواهر بزرگا ...فرقی نداره ،واسه همس ...که مطمئنا در حدشون نیست ترانه پر از ایراذم ،این روزا فقط می نویسم تا از لحاظ روحی آزاد شم ...وگرنه ترانه باید کلی ویرایش شه ... :-) ویرایشو دوستان کمکم می کنن ایشالا ...اینم @};- ما
      • مائده نجفی ببخشید ولی درک نکردم! sorry :-S
      • علیرضا سرمدیان واژه های منفی(sorry) :-? ... :"> خب مگه چه اشکالی داره منم خیلی وقتا درک نمی کنم،معذرت خواهی هم نمی کنم ;)) ....بخشش که دست من نیست...لطف داشتی خواهری... @};-
      • مائده نجفی :-/
  • sepinood pahlevani می پوشونم نشتیات(و) بازم.... :-) کسوف و خسوف و خزون و...کلماتی که تو کاراتون زیاد میبینم اینان البته تکرار این کلمات میتونه یه امضا باشه تو کاراتون ولی از نظر من اتفاق جالبی نیست که یه سری کلمات مشخص مدام تو ترانه های متعدد تکرار بشن. ______________________ هر چه قدرم که تنت سبز باشه باز واسه کرمِ باورت پیله ندوز توی رویایِ خودت پر می زنی حکم زندون می شه واسه تو یه روز دوسش داشتم سهم من فانوسِ ناجی شدنه واسه صیدِ عاطفه کنار بگیر دیگه طوفانی نکن ساحلمو ای غرورِ لعنتی برو بمیر :-) واسه من بازی نکن نقشِ مدرن با یه برجی از ظواهرِ شلوغ مثه پیزا کش می یاد کج می شه باز تا تو شالوده ی لقمته دروغ پیزا رو خیلی خوب بازی دادی!افرین =D> در کل خوشم اومد بخصوص از ناجی.موفق باشی برادر :-) @};- @};- @};-
    • علیرضا سرمدیان سلام .... :-) .... ممنون از نکته بینی شما ....ترانتو دو بار خوندم ،می خوام یه بار دیگه بخونم بعد پیام بدم ...متاسفانه این روزا هوش و حواس سالمی ندارم از بی خوابی ... ترانه اول که باهات موافقم ، کسوف تکراری بود آره ،باهات موافقم ،ولی هنوز ارضا نکرده منو به خوبی ،باید یه جا درس ازش استفاده کنم ;)) ... در مورد ترانه دوم ،امروز صبح ساعت ۵ نوشتمش گذاشتم رو سایت همینجوری ...حواست نبوده یه جاش داغونه ;)) .... اصلاح می کنم ، من به پایپ رگ غیرتمو گره زدم ۱۳ هجا ..... :-/ غیرتمو به رگم گره زدم ... البته نمی دونم ... شاید بهتره بعدا تصمیم بگیرم ... ممنون سپینود پهلوانی محترم ..باعث افتخارمه که افکار آشفته منو می پسندی به قلمت ایمان دارم.... دعامون کن خواهر .... :-) این @};- اگرچه ناقابلو مصنوعی تقدیم شما ....
      • sepinood pahlevani حتی کپی هم کرده بودم اون قسمتو.ولی یادم رفت بگم وزنش ایراد داره.چون تو چند مرحله نوشتم کامنتمو :-) من از اشفتگی خوشم میاد.خیلی زیاد! ممنونم ازتون :-) @};- @};- @};- @};- @};- @};-
      • علیرضا سرمدیان :-) @};- ...خدارو شکر که می پسندین...آخه از وقتی آشفته شدم ;)) مخاطبام خیلی کم شدن،فک کنم خیلی ها میان میترسن ;)) ،خییلی هام میان روشون نمی شه رک بگن دوس نداریم....نمی دونن من ناراحتی از حرف دیگرون تو عمرم وجود نداشته... @};- به هر حال ممنون از لطفت...
      • sepinood pahlevani سلام اقای سرمدیان عزیز اگه دل شکسته ای اگه غرقن کشتیات من می شم وصله ی درد می پوشونم نشتیات(و) وصله ی درد چه نوع اضافه ایه؟وصله ای از جنس درد؟اونوقت اگه وصله از جنس درد باشه چطور میتونه کشتی زندگی رو از غرق شدن نجات بده؟منظورتون از نشتی رو هم نمیفهمم.احساسم اینه که نشت رو به تناسب غرق شدن اوردید.اگر منظور خاصی ازش دارید حتما بهم بگید اگه درمونده شدی سدِّ بن بستیه رات من می شم شروعتو راه میسازم پیشِ پات سدِّ بن بستیه رات.راهت سد بن بستیه!یعنی چی؟میخواستید بگید اگه راهت مث بن بست مسدوده.درسته؟وگرنه راه که نمیتونه سد بن بست باشه!اینم نفهمیدم درست :-) زبونم لال اگه شی مریضو شکسته بال من می شم معجزه و پر می دم به این خیال خب کدوم خیال؟پر دادن این جا به معنی پروندنه یا به اوج رسوندن؟اگه پروندن باشه خیالمون میشه بیت اول بند.اگه دومی باشه خیالو باید تو بند بعدی تعریف کنید. من از تردید بیزارم به پیروزیت می بالم ولی تو فصلِ چیدن هم هنوزم میوه ی کالم به پیروزیت میبالم ولی تو فصل چیدن میوه ی کالم.خب من ربط بین این دو رو متوجه نشدم!اینکه به پیروزیش میبالید و از تردید بیزارید ولی هنوز کالید!یعنی چی واقعا؟فلسفیه! :-? اگه خاموشِ چشات یه کسوفِ رو به روم مهرِ تو درونمه رویاهاته آرزوم خاموشی چشاش به کسوف تشبیه شده!قشنگه :-) مهر تو درونمه هم خیلی نواورانه ست!میشد بگید مهر تو تو قلبمه یا هر چیز دیگری.ولی نگفتید و به نظرم کم کم این نوع نگاه به ترانه بعدها که جاشو بیشتر تو جامعه باز کنه خوشایند تر هم خواهد شد. توو خزونِ عمرتی اگه موهات پر کشید من می شم بهارِ تو می شه غنچه هاتو دید کلا جالب مینویسید!اگه موهات پرکشید.یه سادگی و در عین حال نواوری خاص تو ترانه هاتون هست.و یه احساس قوی. داداشی به فکرته تا تو آزرده نشی رو به روت می خنده و تو همیشه گُلشی داداشی یذره کارو شخصی میکنه.یعنی این کارو خاص یه مرد میکنه!اینو دوست ندارم.هرچند بند زیباییه.خیلی صمیمی و مهربون بود این بند :-) دردِ ناعلاجِ تو اگه خواسته ی خداست منو با خودت ببر که بهشت تقدیر ماست اینم خوب بود @};- اگه اجازه بدید درمورد کار دوم تو یه فرصت دیگه کامنت میذارم ببخشید که یکم دیر خدمت رسیدم.خیلی دلم میخواست زودتر بیام ولی وقت اجازه نمیداد.تمرکز کافی رم نداشتم.البته الانم زیاد حواسم جمع نبود.واژه ی منفی به کار نمیبریم!ولی اگر جایی اشتباهی رخ داده(اعم از تایپ و سوالات بی جا و برداشت های عجیب غریب!و...)قدریشو بذارید رو حساب کم حواسی و قدری دیگرو کم سوادی!(انشاالله که منفی نیست ;)) ) ممنونم و عذر خواه @};- @};- @};-
      • علیرضا سرمدیان سلام بر شما بانوی پهلوانی عزیز ...... :-) به به صفا آوردین .....بسیار هم عالی ،کلا اولشو بردی زیر سوال ..... وصله ی درد ، اضافه ی غلطی هست ، راست می گی خدایی ...ولی خب منظورم این بود که وصله ای واسه درد می شم نه اینکه یه وصله ای از جنس درد ....اونوقت ازین وصله واسه چی استفاده کنیم ....واسه افرادی که می خوان درد بکشن ، بعد فروشش هم ممنوع می شه احتمالا ...باید بری ناصر خسرو .... ;)) سد بن بستی .....!!! آره حشوِ دیگه ....سد بن بستی ، حشو قشنگی نیست به نظرت . ;)) ....شوخی می کنم ،اینو هم اصلاح خواهم کرد ... :-) چون مریض شدن رو به صورت شک مطرح کردم .... گفتم پر می دم به این خیال ، یعنی حتی خیالش رو هم از بین می برم ...ولی خب باز هم ملموس نیست ، متوجه ام .. این ترجیع بند ،ابهامی توش هست که آخرش مشخص می شه ....می رسیم .... :-) آره فلسفیه ... ۸-> آره زبان نوشتاری من کم کم معیار می شه ... همه مثل من ،حرف می زنن ....تازه قصد دارم ، را ی مفعولی رو از دستور زبان حذف کنم ..... ;)) مردا آدمای پر احساسی هستن و فقط از یه مرد بر میاد ...البته خانوم ها هم می تونن مردونگی کنن ....پرچممون بالاست ،خواستم یه بار به مردا حال بدم دیگه ...چیه همش خانوما جنس لطیفن ... ;)) وترانه به نبض اونا میزنه فقط ....یه بارم بذارید مردا مورد توجه قرار بگیرن ...(شوخی) @};- خب حالا ترجیع بند ،با توجه به بند آخر ، می گم منو هم با خودت ببر ، چون آرزوی منم بهشت رفتنه ...حالا می گم من از تردید بیزارم ، مطمئن هستم که پیروز می شی ،که این پیروزی می تونه ادامه زندگیت باشه یا سفر به بهشت ، ولی خب متاسفانه تو این فصلی که باعبون بهترین ها رو انتخاب می کنه من هنوز میوه ی کالم....ازین ناراحتم که اگه خواست بره نمی تونم باهاش برم ....بلف زدم یه جورایی تو بند قبلی.... :-) در مورد ترانه بعدی ،یه کوچولو ،ویرایشش کردم می ذارم همینجا ،چیزای مبهم دیگه ای اگه دیدید بهم بگید ...صبر کنید کپی کنم .... loading ..... please wait a moment.... release وقتی حجمِ من پر از نورِ صفاست تنِ سنگ فرشِ دلت سرد و سیاست رد پایِ مهرِ من ارزونیه کوچه ی فکرِ تو که پر از ریاست ضربِ باتوم واژه های حرفته پشتِ نقدت صد کنایه پنهونه ابرِ احساسِ من از تو نرم تره توو دلم خالیه جاش نمی مونه هر چه قدرم که تنت سبز باشه باز واسه کرمِ باورت پیله ندوز تویِ رویای خودت پر می زنی حکمِ زندون می شه واسه تو یه روز ***************************** سهم من فانوسِ ناجی شدنه واسه صیدِ عاطفه کنار بگیر دیگه طوفانی نکن ساحلمو ای غرورِ لعنتی برو بمیر ***************************** واسه من بازی نکن نقشِ مدرن با یه برجی از ظواهرِ شلوغ مثه پیزا کش می یاد کج می شه باز  تا تو شالوده ی  لقمته دروغ عکسِ ماه اهلیه با اسید چشم پشتِ شیشه خوابمو ازم نگیر  پایپِ رگ سرخ شده از غیرتِ من با سیاهی گردنم نمی ره زیر رُل و پی-پِر پیشکشِ سمبلِ عهد مثه گل غنچه می دم توو سالِ نو این عروس تازه نشینِ حجلمه واسه پرواز می خرم دو بالِ نو ***************************** سهمِ من فانوسِ ناجی شدنه واسه صیدِ عاطفه کنار بگیر دیگه طوفانی نکن ساحلمو اعتیادِ لعنتی برو بمیر ***************************** ممنون از اینکه ،اینقدر صادقانه بهم اشکالامو گفتی ،حالا کمترین خروجی این نقد قشنگت ، واسه من اینه که ازین به بعد بیشتر به کارم توجه می کنم ، تو شفاف سازی و کاربرد صحیح اضافه ها و واژه ها بیشتر دقت می کنم ....ممنون ... im waiting for your response... im mind of alireza , its a machine..... ... @};- ....
      • sepinood pahlevani سلام دوباره!و پوزش دوباره بابت تاخیر! :"> وقتی حجمِ من پر از نورِ صفاست تنِ سنگ فرشِ دلت سرد و سیاست رد پایِ مهرِ من ارزونیه کوچه ی فکرِ تو که پر از ریاست خب این خوبه. ضربِ باتوم واژه های حرفته پشتِ نقدت صد کنایه پنهونه ابرِ احساسِ من از تو نرم تره(این مقایسه رو متوجه نمیشم! :-) ) توو دلم خالیه جاش نمی مونه(اینم متوجه نمیشم) هر چه قدرم که تنت سبز باشه باز واسه کرمِ باورت پیله ندوز تویِ رویای خودت پر می زنی حکمِ زندون می شه واسه تو یه روز اینم خوبه.یعنی همه جاش حساب شده ست سهم من فانوسِ ناجی شدنه واسه صیدِ عاطفه کنار بگیر دیگه طوفانی نکن ساحلمو ای غرورِ لعنتی برو بمیر :-) واسه من بازی نکن نقشِ مدرن با یه برجی از ظواهرِ شلوغ مثه پیزا کش می یاد کج می شه باز تا تو شالوده ی لقمته دروغ همونطور که گفتم با پیزا خوب بازی کردید.منو یاد یه ضرب المثل میندازه!خشت اول چون نهد معمار کج...اینم دوست داشتم.فقط یه برجی یه مشکلی داره.ی نکره و یه نباید با هم به کار برن همونطور که میدونید.مصراع اخرشم جابه جایی داره که به نظر من خیلی بد نیست.در کل دوست دارم این بندو عکسِ ماه اهلیه با اسید چشم(اسید چشم؟ال اس دی؟ها؟ :-/ ) ;)) پشتِ شیشه خوابمو ازم نگیر پایپِ رگ سرخ شده از غیرتِ من با سیاهی گردنم نمی ره زیر شاید همه فهم نباشه این بند.البته اوناییکه این مدل کارارو دوست دارن میتونن ارتباط برقرار کنن.فقط واقعا نمیدونم منظورتون از اسید چشم چیه. رُل و پی-پِر پیشکشِ سمبلِ عهد(منظور اینو متوجه نمیشم!) مثه گل غنچه می دم توو سالِ نو این عروس تازه نشینِ حجلمه واسه پرواز می خرم دو بالِ نو جالبه.فقط مصراع اول نه اینکه نفهممش اما یه خرده تو ذهنم معلقه.البته من دوست دارم این حالتو.یعنی معمولا پیچیدگی کاراتونو دوست دارم.بیت اخرشم خوبه. زیباست سهمِ من فانوسِ ناجی شدنه واسه صیدِ عاطفه کنار بگیر دیگه طوفانی نکن ساحلمو اعتیادِ لعنتی برو بمیر اخرش خیلی خوب بسته شد راستش نظر دادن درمورد این کار برام سخت بود!چون خیلی متفاوت تر و خاص تره و همین کارمو سخت تر میکرد چون اظهار نظر درمورد این فضای متفاوت هم اطلاعات خاص خودشو میخواد هم تجربشو!من تا به حال تجربش نکردم و به همین خاطر درک برخی موارد برام سخت بود.اما تا جایی که امکان داشت سعی کردم ارتباط برقرار کنم چون کار یه کار دوست داشتنی و جالبه برام.و معمولا این تیپ ترانه هاتونو بیشتر دوست دارم.چون احساسم اینه که دستتون تو اینا باز تره و راحت ترید و حرفاتونو بهتر به زبون میارید. ببخشید پرحرفیمو به قول خودتون این @};- هم برای شما :-)
      • علیرضا سرمدیان سلام و پوزش بابت تاخیر :"> ...راستشو بخواین قبلا خوندم توضیحات ارزشمندتونو ...ولی بنا به دلایلی فرصت نکردم پاسختونو بدم ... پس شروع می کنیم ... :-) ضربِ باتوم واژه های حرفته پشتِ نقدت صد کنایه پنهونه ابرِ احساسِ من از تو نرم تره توو دلم خالیه جاش نمی مونه توضیح کلی در مورد این بند ...(اول باید در نظر بگیریم که من واسه غرور و احساساتم دو شخصیت متفاوت و جدا از هم در نظر گرفتم که دارن با هم صحبت می کنن،چون واژه های بر خواسته از غرور به ضرب باتوم تشبیه شدن من گفتم که احساسات من مثه ابری هستن که در برابر ضرب باتوم تو نرمن ،بنا بر این تو دل من خالیه ،که کنایه از اینه که به دل نمی گیرم و از طرفی معنای ظاهری اون هم اینه که وقتی ابری باشه هرچی باتوم به احساس نرم من و دل من بزنی جاش نمی مونه ....پس غرور در برابر افتادگی من عاجزه ..... ;)) چه حالی به خودم دادما... ;)) ) در مورد یه برجی کاملا فرمایشات شما صحیحه ،نا آگاهانه بوده ....ممنونم که باعث یاد گیری شدید ...اول رای مفعولی الانم این ی اضافی @};- عکسِ ماه اهلیه با اسید چشم پشتِ شیشه خوابمو ازم نگیر پایپِ رگ سرخ شده از غیرتِ من با سیاهی گردنم نمی ره زیر من در مورد این بند می خواستم یه تصویر سازی دو جانبه ایجاد کنم که هم معنی دور داشته باشه و هم نزدیک و بتونم به موازات این دوحرفمو بزنم ،اما خیلی موفق نبودم مخصوصا تو بیت دوم ...عکس ماه اهلیه با اسید چشم ،پشت شیشه خوابمو ازم نگیر ...تصویر نزدیکش اینه که عکس ماه توی اسید چشم من حل شده و تصویر دورش اینه که افرادی که اسید یا ال اس دی می زنن معمولا دید جدیدی نسبت به محیط اطرافشون مخصوصا طبیعت و آسمون پیدا می کنن ، ساعت ها به یه جا خیره می شن ...مثلا به ماه یا درخت ،باهاش حرف می زنن ...تو مصرع بعدی می گه پشت شیشه خوابمو ازم نگیر ،تصویر نزدیکی که به ذهن می ده اینه که پشت پنجره هست و داره می گه خوابمو ازم نگیر ، معنی مورد نظر من اینه که پشت شیشه (یعنی با استعمال شیشه) خوابمو ازم نگیر چون شیشه منجر به بی خوابی می شه .... و دیگه ادامه که پر حرفی نمی کنم بابتش ... دقیقا شما درس می فرمایید این گونه کارها مخاطبین خاصی داره و من به این دلیل می نویسم ک رپو دوس ندارم و دلیلی که اونایی که دوسش دارن واسم می گن ،مخصوصا دوستای خودم که اتفاقا اهل مطالعه هستن ،دلیلشونو این عنوان می کنن که بعضی از ترانه های رپ ، خیلی خوب و بی پرده به مسائل اجتماعی می پردازه که ما تو ترانه به خاطر اون لطافتش نمی تونیم بهش دست پیدا کنیم ...من دوس دارم یه چیزی مابین ایجاد کنم که قطعا سالهای زیادی طول خواهد کشید که بتونم این کارو بکنم ...اینام بیشتر واسه تمرینه ...ممنون از وقت با ارزشی که صرف این ترانه من کردید ...متشکرم ....بابت گل هم ممنون ،حضورتون اینجارو گلستون می کنه ... @};-
      • sepinood pahlevani چه جالب! اصلا اینطور که گفتید بهش نگاه نکرده بودم! الان که اینا رو گفتید تازه فهمیدم چقد قشنگه این ترانتون! ولی چقدر پیچیده مینویسید!یا من ضریب هوشیم پایینه ;)) در کل بهتون تبریک میگم بخاطر سروده ی زیباتون این جا گلستان ترانه های شماست! :-) @};-