* حرمت آواز *
روشن نجیب چشمات
پُر امید مثه فانوس
توویه هرم دستای تو
زنده میشم مثه ققنوس
باور آغوش پاکت
پر لذت رسیدن
نفس راهی شدن باش
زیر رگبار شکستن
تن برهنم تو زمستون
فصل ناتموم تردید
واسه پیدا شدن من
تو حجابی جنس خورشید
بتاب تا گل کنه رویا
توویه کابوس شهر ِ شب
بتاب گرمای شعر من
ازاین لحظه ، همین امشب
حضورت حرمت آواز
بلوغ نعره ی خاموش
بذار تا بشکفه بوسه
میون شهر آهن پوش