یاد ایام
سلام خدمت دوستان گرامی،این ترانه سنی هست تا حالا در آکادمی کار سنتی ندیدم به همین خاطر جالب دونستم تقدیم شما عزیزان کنم.ترانه بر اساس آواز نوشته شده و نوسان وزن به همین دلیل هست.امید.ارم حوصلتونو سر نبره
منتظر انتقادات شما دوستان هستم
چون که چرخ این فلک بر کام ناکامم نگشت
یادم آمد هرچه را بر قلب بیمارم گذشت
****
یادم آمد بوسه بر لب های من از روی عادت میزدی
خاطرم هست بر سرم چوب ملامت میزدی
کذب محض میگفتی و دم از صداقت میزدی
کذب محض میگفتی و دم از صداقت میزدی
****
با می و با ساقی و با ساغر از دور آمدم
از برای دیدنت من شاد و کیفور آمدم
خمره در دست منو با آب انگور آمدم
خمره در دست منو با آب انگور آمدم
***
چشم تو اما میانِ چشم های پر ز یاقوتم ندید
دانه اشک هایی که از عشق تو می آمد پدید
***
قلب من همچون صدف،عشق تو مروارید در آن
ساده بفروختی ولی،یارم این بارِ گران
خمره ی ما را شکستی قلب ما را هم تو نیز
ساقیا مستم بکن از باده ی نابت بریز
****
خنده ام اجباری و از بهر شادی شماست
غصه هایم بی شمارو شاهد من هم خداست
من تظاهر میکنم از رفتنت شادم ولی
هر که را بینم کنم،این سوال یارم کجاست
پاسخی نشنیده ام قلب من چون آتش است
گر که خاکستر شوم از آتش این غم رواست
۱۳۸۹ *گروه دف و سنتور.