عشق شب
عشق شب
عشق مرزیه توو راه گذر از فاصله ها
که باید طی بشه با سرعت کند حلزون
نمی خوام به انتهای این بزرگراه برسم
زیر تابلویی که روش نوشته " دور برگردون"
.
نمی خوام شبونه هامو با تو قسمت بکنم
آخه شب صبورترین رفیق احساس منه
توو سیاهی سکوتش یه صدای آشناست
.
ضربان شعر من فقط توی شب میزنه
.
منو زندونی انزوای این خونه نکن
یه پرنده توو قفس غرورشو می بازه
حتی وقتی که پرای حسرتش می پوسه
توو تموم خاطراتش هوس پروازه
.
این روزا عاشقی کردن دل دریایی میخواد
ولی قلبای محقر دیگه دریایی نیست
صحنه ی مرگ غم انگیز نهنگای اسیر
توو نگاه ساحل خسته تماشایی نیست
.
برو دستمو رها کن بذار گم بشم توو شب
دیگه اون اسب سفید بخت من رامم نیست
خیلی وقته وحشیانه به دل جاده زده
کسی هم مسیر روزگار ناکامم نیست
.
برو این ترانه عطر نفس عاشق نیست
نمی خوام رنگ افق بگیره دشت واژه هام
مرز دوست داشتن و نفرت به یه مویی بنده
برو جاده های شب رو با یه رنگیاش می خوام
.
رها