☼ اکــریل مهتـــاب ☼
امشب سکوت خونه رو بشکن
با هر غزل دیوونـــــــه بــازی کن
هرم نفــــس هاتو تنـم می خواد
این عاشق و با بوسه راضـی کن
خیره شو تو چشــمای تب دارم
آرامـــش این مـــردو کامـــل کـن
روزی نیاد از پیش من دور شــی
تصــویر این کابــوس و باطـــل کن
☼☼ داره برق می زنه پوست تن تو
تو این اکریل مهتاب شبونه
توام غرق منی اینو می دونم
چشام حرفاتو از چشمات می خونه ☼☼
عطر تو شب بوها رو عاشق کرد
اون لحظه که موهاتـــــو وا کردی
تو بهتریــــن مــن شـــدی وقتـی
اسم کوچیـــکم رو صـــدا کــردی
احســاس خوبی که میــون ماس
دستــامـــونو داده به دســت هم
دنیای مـــن هــم مـــرز دنیــــاتــه
مـــن رو در آغوشـــت بگیر محــکم
((این ترانه را از زبان
یک مرد نوشتم))