بهونه
بهونه
قدیمی شدن این حرفا
که باید رفت و مجبوری
نمیخــــوای پیشم باشی
که حتی پیشمی دوری
شکستی همه ظرفا رو
چرا بهونه میگیری
دلِ من هم شکست اما
ندیدی و داری میری
یه حرفایی زدی دیدم
مخالف با حضورم بود
یچیزایی لگد کردی
حواست نیس
.
.
.
غرورم بود
منو کمتر لگد کن تا
بلــــند باشه قدِ من
اگه کوتاهی از من هست
تو کوتــــاه بیا لطفن
من و رها نکن حالا
که بی تو زود میمیرم
تو رو از دس(ت) نمیدم که
میدونم از دست میرم
یه حرفایی زدی دیدم
مخالف با حضورم بود
یچیزایی لگد کردی
حواست نیس
غرورم بود
مهدی کامرانی
(لطفا نسخه قبلی ازین ترانه که دادم رو پاگ بفرمایین و این رو جایگزین کنین که باهم متفاوتن)