نمی خوام قصه تعریف شه
نمی خوام قصه تعریف شه، چه سخته باور اینکه
بفهمم تو شکست خوردی، بخنده اونکه دل سنگه
تو باید پاشی ازجاتو، همونجور پشتِمون باشی
تو باید باشی تو دنیا، که اثبات قولِمون باشی
نمیخوام گریه بارون شم، واسه گریه هنوز زوده
هنوز میشه تو برگردی یه عالم چشم به راه مونده
چرا اینجا سیاه پوشه، چرا غصه میون ماست؟
کی گفته ما عزاداریم، کی گفته که حسین تنهاست؟
اینا اصلا نمیدونن، تو رفتی تا خدا باشه
تو رفتی تا شاید بازم، یکی مثل تو پیدا شه
نمی خوام قصه تعریف شه، چه سخته باور اینکه
همه میگن لبت تشنه س، چقدر این روزها تاریکه
همه میگن لبت تشنه س، شهید تشنه لب بودی
ولی من که فقط میگم ، تو بزرگتر از اینا بودی
نمی خوام قصه تعریف شه، همین قدر که پیشم هستی
واسم کافیه تا مرگم، تویی که یار من هستی
یه کار از دلمه… نمی خواستم کسی بخونه چون که…
اما گفتم حالا دوستان بخونند، بد که نیست، اتفاقاً میتونه خیلی خوب هم باشه.
در دو بیت آخر قافیه رعایت نشده و این رو میدونم…