*بارون*
بزن بارون,بزن بارون
دلم خونه تواین خونه
این مرغ وحشی قلبم
توزندونش نمی مونه
همش غرقاب غم بودم
نگام به تلخی مرگه
تموم زندگیم امشب
خلاصه شد تواین برگه
یه اتفاق بد بودم
تواین هستی تنهایی
که سهمم شدازاین دعوت
یه پیک اندوه ورسوایی
نقاب روصورتم دارم
که می خندم,اهای…شادم
زیر این خنده های درد
یه دنیا عشقو وادادم
چه رگباری شده امشب
داره خون می ریزه چشمام
ازاین زندگی پردرد
من تنهامرگم ومی خوام…