کشنده(وهم بانو)
کشنده می خندی
به اضطراب من
به آخرین تردید
به صحنه ی رفتن
بادو تکون می دم
با دست شبگیرم
پاهامو طوفان برد
من خوب می میرم
گریه تُ می پاشی
تو رگ وامونده ت
کشنده می خندی
به مرد جا مونده ت
خنده تُ می فهمم
مهلک ترین گریه س
اصلاً طبیعی نیست
لباتو باید بست
تو آخرین رویات
سایه ی کی بودم؟
رفتنو باور کن
من واقعی بودم
هر بار از اسمِ
آینده ترسیدی
من قصه مُ گفتم
تو خوابشو دیدی
واسه منِ مصلوب
تو آخرین میخی
آینده امروزه
کجای تاریخی؟!
امضام کن امشب
امضام کن از دور
امضام کن با میخ
با خنده ی ناجور
سربازمو روی
مین جنون بنداز
لای همه زخما
هی استخون بنداز
من خوب می میرم
روحمو پیدا کن
این چمدونا رو
آهسته تر وا کن