مزرعه ی سنگی
ترانه جدیدم ( مزرعه ی سنگی )
آدم بزرگـا یه کمی بفهمید
لعنتیا ، بسه دیگه نجنگید
لک زده قلبم واسه بوی زیتون
آهای شما ، که لکه های ننگید
.
آهای شما که قلبتون سنگیه
رخت عزاداری مادرم سوخت
یه موشک اشکاشو به آسمون برد
وقتی جنازه ی برادرم سوخت
.
دهکده ی من دیگه سنگ نداره
بازی ِ هفت سنگ واسه مین یابیه
روو دیوارای زخمی ِ مدرسه
شکل دو تا مثلثه آبیــه
.
تیغای شیش ضلعی این مثلث
حنجره ی مردمو پاره کرده
نگاه ِ دنیارو کشونده اینجا
دردمو ، انگشت اشاره کرده
.
سنی ندارم ولـی مرگـو دیدم ،
توو دفترم همش جسد کشیدم
یه قرن ِ آزگااااار بچگیمو
با کمر خمیده قد کشیدم
.
آهای کلاغا گم شید از مزرعه
می خوام بخوابم.. خواب خوش ببینم
از باغ زیتون ِ خدا توو بهشت
برم یه دامن آسمون بچینم
.
فریبا سید موسوی ( رها )