عبرت
با یک دنیا غم و حسرت
من از عشق تو دل کندم
واسم عبرت شد و هرگز
به هیچ کس دل نمی بندم
چشات انقدر زیبا بود
که شک شرمش می شد از تو
توی عطر حضورت دل
پر از خواهش می شد از تو
چه شبها که نگات کردم
تو غرق خواب ناز بودی
هنوزم باورش سخته
که اینقدحقه باز بودی
چقد خوش عکس بودی و
دلت برعکس زیباییت
مدل بودی و عکاسات
مسبب های تنهاییت
چی می دونی از احساسم
تو که قلبی توو سینت نیست
بجز هاشور نامردی
چیزی توو پس زمینت نیست
سزای اعتماد من
همین وهم خیالی بود
چه نقشی بازی کردی تو
هنرمندیت عالی بود
با یک دنیا غم و حسرت
من از عشق تو دل کندم
واسم عبرت شد و هرگز
به هیچ کس دل نمی بندم