فصل سرما پوش!
نفهمیدم کدوم دستا
نفهمیدم کدوم آغوش
سیاهیمو بغل کردن
توی این فصل سرما پوش
زمستون شکل چشماته
سیاه و سرد و لغزنده
با این دلتنگی و تشویش
هنوزم داره می خنده
پیاده رو سراسیمه س
دوباره بغضمو خوردم
گرفتی لطف چشماتو
که اینجوری کم آوردم
منو دیوونه باور کن
که میخوام کور و کر باشم
می خوام وقتی هوس کردی
بلا باشی؛ سپر باشم
شلوغم مث این دنیا
پر از بحران و سردرگم
چقد تلخن خیابونا!
چقد دلگیرم از مردم
نفهمیدم کدوم دستا
نفهمیدم کدوم آغوش
سیاهیمو بغل کردن
توی این فصل سرماپوش