آخر راه
آخر راه..
آره این آخر راهه
شروع دوریمون اینجاس
میشیم درگیره تنهایی
دوباره سرد و بی احساس
آره این کوچه بن بست بود
رسیدیم ما ته کوچه
رسیدیم آخر قصّه
دیدیم این قصّه هم پوچه
نبود تقدیر من یارم
نمی دونم چرا بازم
توی این بازی آخر
منم اونی که می بازم
چرا تقدیر من این بود
شدم بازیچه ی دنیا
با هر کی عاشقی کردم
شدم تنهاترین تنها
حالا اینجا ته راهه
باید ما بگذریم از هم
به این تنهایی و دوری
باید عادت کنیم کم کم
مثه ما هیشکی تو دنیا
ندیده اینجوری عاشق
تو این دریای طوفانی
سواریم تو دو تا قایق
چرا باید بریم ،من هم
نمی دونم ، گل نازم
دوباره میشه باهم بود
اگه قسمت بشه بازم
ولی هرگز تو از یادم
نمیری،گر چه میمیرم
اگه صدبار بیام دنیا
بازم دستاتو میگیرم
بازم آغوش تو جامه
دو چشمات می کنه مستم
میشم بازم همون آدم
که از سیب تو دل خستم
میشم باز اونی که هستم
کسی که با تو همراهه
کسی که عاشقی کرد و
همینجا آخر راهه
سمانه نوری
درود بر شما مرسی زیبا بود موفق باشی @};-
حسین احدی
سلام.. ترانه ی بااحساس و زیبایی خوندم... نکته ها رو دوستان گفتن فقط باید بگم کلمه ی "یار" تو ترانه های امروزی استعمال چندانی نداره و اون بار احساسی قدیمشو از دست داده شما به راحتی میتونید جای یار رو با یه کلمه ی امروزی تر پر کنید. منظورم این بیته نبود تقدیر من یارم.. موفق باشی عزیز.. @};- =D>
محمد برات نیا
سلام دوست عزیز. خوندمت، یه سری نکته به ذهنم رسید که می تونه کمکت کنه بهتر شعر بگی. اول اینکه این روزا تو ترانه ها دیگه انقدر جا به جایی ارکان جمله اتفاق نمی افته، فعل باید آخر بیت به کار بره .... بیشتر از ده بار تو شعرت فعل یا اول جمله اومده یا وسط جمله. دوم اینکه بیت های شعرت باید در کل در مورد یه موضوع حرف بزنن و با هم تناقض نداشته باشن. مثلا ... حالا اینجا ته راهه باید ما بگذریم از هم به این تنهایی و دوری باید عادت کنیم کم کم چرا باید بریم ،من هم نمی دونم ، گل نازم دوباره میشه باهم بود اگه قسمت بشه بازم مشخص نیست شما می خوای به این جدایی عادت کنی یا نمی خوای عادت کنی! موفق باشی
معصومه قریشی
سلام مرتضی جان کارت خیلی شبیه یکی از ترانه های خودم بود و لذت بردم از احساست :-x لایک @};- @};-
فریبا سید موسوی
سلام خوب بود موفق باشید @};-