شک دارم..
درود به همه ی بچه های آکادمی..
این دومین ترانه مه که خیلی خیلی حسی نوشتمش..
لطفا نقدم کنید، هر نظری رو می پذیرم.."در ضمن آخر ترانه هم یه خواهشی رو نوشتم"لطفا تا آخر بخونیدش"
هستی و میدونم دلت دریاست..
دریایی و از آب می ترسم!
بیدارم ُ خوابت رو می بینم؛
بیخوابم ُ از خواب می ترسم..
هستی و میدونم دلت دریاست..
حس می کنم آتیش ِ رو آبم..
هر شب، تو رویای تو بیدارم؛
هر شب با چشم ِباز، میخوابم..
احساس تو، محدود به من نیست..
حوایی و بالفرض، من، آدم!
شک دارم و میفهمی و میخوای..
با یک نفر دیگه شریکت شم؟
دارم بهت راه ُ نشون میدم،
راهی به سمت زندگی بی من..
راهی به سمت مرد رویاهات،
راهی به سمت زندگی کردن..
احساس تو محدود به من نیست،
من مرد رویاهای وارونهم!
اشکات، هم وزن غرور اون،..
بدجور سنگین میشه رو شونه م،
من، با تو محدودم به تنهایی،..
سهمت رُ از آغوش من بردار!
دیگه نمیخوام عاشقت باشم..
این بارو از رو دوش من بردار..
حدودا یک ماه و ۱۰ روز دیگه، کنکور دارم..
برام دعا کنییییید! لطفا {گل}