هنوز احساستو دارم….
هردومون دعوتیم به این دیدار……کنج ذهن من دونفره…..منتظر هستم که برگردی…..قول میدم قرار اخره…….فک نمیکردم بری یک روز…..باخودم اینجور تنها شم……. این حماقتو خودم کردم……این تقاصمه که تنها شم….لمس دستات توی این سرما…….اخرین شعله ی اتیشه……میدونی که بی تو میمیرم……میدونی که بی تو چی میشه…….هنوز احساستو دارم…..با اینکه رفتی از پیشم……..مثه دردیو من بازم………به دردت مبتلا میشم…….۱۴ سالمه سه ساله که دارم شعروترانه میگم البته اگه بشه اسمشونو شعرو ترانه گذاشت از همتون خواهش میکنم هر نظری دارید بگید واقعا خوشحال میشم خیلی ممنون