اشکای آدم خیلی بیرحمه !
اشکای آدم خیلی بی رحمه
درکش واسه امثال تو سخته
آخه چه میدونی چه حالی ام
وقتی که میگن با تو خوشبخته
تو شادی و درد و نمیفهمی
من دردم اینه که نمیمیرم
تو هر شب و با بوسه میخوابی
بیدارمو کابوس میبینم
تو فکر فرداهای بی من باش
من با یه مشتی خاطره زندم
من نه برام آینده ای مونده
نه دلخوشی دارم نه میخندم
بعد از تو من محکوم اینم که
هر ثانیه با اشک همرا (ه) شم
واسه منی که بی تو واموندم
اشکا نمیزارن که تنها شم
تو آینه میبینم کسیو که
مثل غریبه ها شده واسم
از بس تو پیش چشم من بودی
دیگه خودم رو هم نمیشناسم
مثل یه کافر عاشقت بودم
مثل یه بت بودی برای من
آره مثه بت سرد و بی احساس
امثال تو عشق و نمی فهمن