عشق مادر
مادر ضعیف شده ، تاب و توانی نداره
تنش مریضه ، طاقت و نایی نداره
از درد می پیچه ، فریاد و ناله می کنه
با خنده هاش ولی ، مهرو حواله می کنه
دفتر خاطرات دلو ، باز کرده و می خونه
او به خاطر بچش ، تحمل کرده و می مونه
آرزوی مرگ داره ، به مرگ رخصت نمیده
مرگ می گیره جونش ، بهش فرصت نمیده
خدا قول میده که من ، نگهدار بچتم
آرام بخش تنه ، رنجور و خستتم
مادر راضی شده ، جونو تسلیم می کنه
روحش پر می کشه ، جسمو تقدیم می کنه
مادران که به بهشت راه می برن
غم فرزند به همراه می برن
از بهشت در اومده ، رو به دلدار می کنن
هر سحر با بوسه ای ، ما رو بیدار می کنن
دعای دیدار کودکان ، از رو اخلاصه
التماس دل مادر ، یه جوری خاصه
وقتی کودک توی دنیا ، لحظه ای ناز می کنه
به تبسم لب مادر ، سوی خود باز می کنه
مادران عاشقونه مثله رویا ، صبحو آغاز می کنن
چون پرنده دور کودک ، میان پرواز می کنن
سلطان عشق
89/۲/۱