(( آدم برفی ))
(( بسم الله الرحمن الرحیم ))
بهار بشارت خداوند زیبایی هاست برای آنکه یادمان بماند در زمستانی ترین روزهای تاریخ بودنمان حتی اگر نفس هایمان به شماره افتاد باز هم فرصتی هست برای دوباره آغاز شدن … و چه زیباست اگر فرصت آغازمان را بهارانه تر از همیشه پاس بداریم با بی دریغ شاد کردن و شاد بودن … هم ترانه های بهاری فرصت آغازتان لبریز شادی و سعادت و خوشبختی ماندگار باد.
صدات آرامش محضه
سکوتت جیغ ِ آژیره
تو که سر درد میگیری
جهانم درد میگیره !
تمام من تویی اما
ندارم از دلت سهمی
ازم چیزی نمی دونی
نه می دونی … نه می فهمی…!
نمی فهمی که لبخندت
برام حکم نفس داره
بدون تو برای من
تمام شهر دیواره !
به جز دلشوره توو قلبم
کسی در رفت و آمد نیست
برای کشتن این مرد
ازش دوری کنی بد نیست
نمی فهمی که این روزا
فقط یک عکس توو قابم
برای دیدنت هر شب
با چشم بااااز می خوابم !
دو فنجون چای یخ کرده
فقط سهمم ازت اینه
یک آدم برفی تنها
نشسته پای شومینه … !
نمی فهمی توو این برزخ
دارم بی تو هدر میشم
منو دیوونه تر میخوای
ازین دیوونه تر میشم …!
هنوز بی تو برای من
یه شانسی هست … شانس مرگ
توو این سریال سردرگم
چه شیرینه سکانس مرگ …
(( بهارتان ترانه باران ))