سکانس آخر
ترانه: سکانس آخر!
۳ اسفند ۱۳۹۲
رأس ساعتِ دَه صبح / روی صندلی چوبی
رو میزم مثلِ همیشه / دوتا فنجون و یه قوری
میشمُرم خاطره ها رو / توی این وقتِ اضافه
انتظار همیشه سخته / منو باز کرده کَلافه
بی هوا تداعی میشه / توو دلم، یه حسِ شومی
سَر میچرخونم، سمت در/ میبینم ، تو روبرومی
یه نگاه سرد و بی روح / هدیه میکُنی به سمتم
روو لبام لبخند شوقو / دُزدکی ، سریع میبندم
طرز اون نگاه سردت / سونامی، داره، میدونم
خبر از فاجعه میده / از چشات، دارم میخونم
روی صندلی میشینی / میشینه لرزه توو دستات
نَه سلامی نَه علیکی/ میگی گوش کنم به حرفات
میچینی مقدمه تا / برسی به اصلِ مطلب
مکث و امّا و اگرهات / جونَمو ، رسونده بر لَب
میخوری ،حرفاتو آخر / همه چیده هات حروم شد
میزاری یه حَلقه رو میز / میگی که دیگه تموم شد
میگی که راه من و تو / جُدائه ، یکی نمیشه
کسی که جلوت نشَسته / واسه تو لیلی نمیشه
میری و برام میمونه / یه بهونه واسه مُردن
حلقَت… مِثه حلقه ی دار/ از تو مونده واسه ی من
ساعت ، دَه و نیم صُبح / روی صندلی چوبی
یه نفر که دیگه مُرده / تَن نداد به فصل دوری.
محمد علی کاظمی پور
سلام دوست عزیز @};- یه روایت داشتین از ژانر انتخابیتون چرا انقدر تنوع ریتم داره کارتون ؟و اینکه کار ترانه نهایتا میتونه سه جا تغییر ریتم داشته باشه یک جا در شروع کار تا نقطه خوانشش خواننده و یک جا هم وقتی به کوروس کار میرسیم و در بعضی ترانه ها ما خط داستان مون بعد از کورووس کار تغییر می کنه و اونجا هم میتونیم اما شما خیلی راحت با بشکن هاتون یه فاصله زمانی رو در نظر بگیرین و بکشن بزنین و بخونین هر مصرع از کارتون رو و متوجه بشین که چقدر ناهماهنگه یا اگر ساز میزنید آکوردهاشو دربیارید و کارخودتون رو خودتون قضاوت کنین @};- مانا باشین @};-
فرشته محلاتی
salam ziba bood. @};- @};-
سعیده پورمحمد
سلام جناب شريفي ترانه تون پرداخت نسبتا خوبي داشت و به دل نشست فقط چند تا نكته توي كارتون وجود داشت كه بنظرم اومد بايد بگم: قافيه ي بيت اولتون اشتباس، چوبي با خوبي، جنوبي، غروبي و ... قافيه مي شه و دوري هم با صبوري، عبوري، غروري و ... سَر میچرخونم، سمت در (يه سكته ي خيلي بد!) روو لبام لبخند شوقو / دُزدکی ، سریع میبندم. لبخند و چجوري مي بندن؟ باز اگه مي گفتين مثلا لبخندمو جمع مي كنم شايد قابل تأمل تر بود! مکث و امّا و اگرهات / جونَمو ، رسونده بر لَب. بر لب از زبان ترانه دوره، به لب درسته. حلقَت… مِثه حلقه ی دار (باز يه سكته ي بد ديگه!)/ از تو مونده واسه ی من ساعت ، دَه و نیم صُبح / روی صندلی چوبی یه نفر که دیگه مُرده / تَن نداد به فصل دوری. و باز هم همون قافيه ي اشتباه. موفق ببينمتون. :-) @};- @};- @};-
حسن عرب لاریمی
روی صندلی میشینی / میشینه لرزه توو دستات نَه سلامی نَه علیکی/ میگی گوش کنم به حرفات آفرین زیبا بود @};- @};- لایک @};-
امین بهاری زاده
سلام داداش بسیار زیبا خوندمت...آفرین... =D> =D> =D> =D> =D> =D> =D> @};- @};- @};- @};- @};- @};- @};- @};- @};-