برنگرد
نگاه کن اخر قصه
چقدتلخ و نفس گیره
اونی که عاشقش بودم
داره ازپیش من میره
مثه برگی که ازشاخش
بریده ساده میریزه
هوای سرد این روزام
مثه روزای پاییزه
اگه برگرده باز اینجا
درای من به روش بستس
دلم از هرچی احساسه
دیگه دلگیرو دل خستس
اگه توفکر برگشت
چرا رفت وخرابش کرد؟
بمیرم توی تنهایی!
نمیگم پیش من برگرد
از اون موقع که چشمامو
به سمت جاده ها دوختم
دیگه فهمیدم اینو که
توبردی ومنم سوختم
چه ساده قلب پاکم رو
اسیره غصه ها کردی
تو،این قصه ی غمگینو
برای من بپا کردی…