دندون سنجابی ..
رو صورت یخیش سُر میخوره خنده
تو چشمش هر حسی قندیل میبنده
سرده یه جوری که قطب شمالم نیست
عاشقشم اما ، درگیر حالم نیست
سنگینو کم حرفه مرموزو تووداره
دندون ِسنجابیش جذابیت داره
با نمک و شیرین ، ساده ولی خاصه
هم سردو بی روحه ، هم اوجه احساسه
دیوونگی هامو اصلن نمیبینه
اون مرد رویاشو توو من نمیبینه
من عاشق یک زن مغرورم
زنی که خیلی هم زیبا نیست
زنی که مثله کوه سرسخته
زنی که مثلش توی دنیا نیست
واسه رسیدن بهش باید
دروازه ی قلبشو فاتح شد
یه مرد رویایی شد و رفتو
با زنی رویایی مواجه شد
باید براش جنگید و ثابت کرد
میشه زنو با عشق بدست اورد
زنونگی هاشو شکست داده
مردونه ایستاد و دلش رو برد