تورفتی
حیاط دلم خیلی خلوت شده
تاکی بایداین راهو تنهابرم
تورفتی ومن موندمواین اتاق
من این بی کسی روبه کی بسپرم
حالاکه دلت ناامیده ازم
امیدی ندارم به این زندگی
فقط خواهشم اینه که بعدمن
تواین عاشقی روبه هیشکی نگی
تورفتی ومن موندموعطرتو
هنوزم یه چیزی برام مبهمه
چرابایدازتو جدامیشدم
شایدبی کسی توی تقدیرمه
ازاین خونه ی بی صداخسته ام
دیگه حس وحالم تماشایی
درهراتاقی رو وا میکنم
تونیستی وبازم پرازخالی…
چه دلگیرم وتلخ این لحظه ها
چقدسردبی توهوای دلم
توی دفترچشم تومن فقط
یه پرونده ی بسته وباطلم