زخم

دُرُس مثل یه لالایی تو گوشِ صبح و بیداری
صدای یک خروسِ بد توعمق این شبا جاری
دُرُس مثل حضور من، تو این خونه کنار تو
منه پاییریه بی رحم که سوزوندم بهارِ ِتو
هنوز داغم نمی فهمم تو رفتی و منم مُردم
هنوز داغی نمیفهمی تو این بازی منم بردم!
نشونِ موندن و عشقُ داریم گم می کنیم کم کم
مسیر رفتنُ رفتی!نمی ریم دیگه ما باهم
عجب طنز سیاهیه!سرم گیج و چشام تارِ
هنوز حیروون این قصه م ،مسکن دودِ سیگارِ
یه خنجر توی دست من ،توپشت کردی و من سردم!
تمام پشت من خونِ!چه دردیه! چکار کردم؟!

https://www.academytaraneh.com/80204کپی شد!
1748
۵۹

  • سعید سروی سلام خانم بنی اسدی گرامی ترانه بسیار زیبایی بود لایک تقدیم (ترانه تون) سبز باشید چند نکته داشت که جناب شمس گرامی عرض کردن موفق باشید
  • مجید شمس سلام خانم بنی اسدی ترانه تونو خوندم و همینطور نظرات دوستانم را اما نظر من راجعبه این کار اول اینکه قبلا اگه یادتون باشه و فکر نمیکنم یادتون باشه , بهتون گفته بودم که با هنری که دارید و ذهن خلاقتون میتونید ترانه های خوبی خلق کنید اما این ترانه ایراداتی داره که با دقت میتونستین رفعشون کنید یه نقدی که بر کار شما وارده و این رو خودتون حتما متوجه شدین از کامنتها جابجائی نا مناسب ارکان هست که انگار بازی من خوردم! جمله ی ساده ش میشه : انگار من بازی خوردم و شما برای آهنگین شدن ناچار به این جابجائی شدین اما جا به جائی در صورتی کار آمد خواهد بود که دچار ضعف در تالیف نشه مصراع شما @};- @};- @};- نمی ریم دیگه ما باهم ....................................... ضعف در تالیف چند جا مشاهده میشه و نباید اینطور باشه خانم بنی اسدی !!! درس مثل یه لالایی تو گوشِ صبح و بیداری صدای یک خروسِ بد توعمق این شبا جاری ببنید ترانه با تصویری شروع میشه که توش لالائی و صبح و بیداری سه واژه مانوس و مثبتن ولی مصراع بعد آبی روی آتیش هست و بشدت ضربه زده به شروع ترانه شما !! چطوری لالائی و صبح لطیف تو مصراع بعدی شما تبدیل به صدای خروس بد ( بی محل ) در شب میشه !! درس مثل حضور من، تو این خونه کنار تو منه پاییریه بی رحم که سوزوندم بهار تو بهارِ تو !! در واقع مقصود شما بهار تو رو / بوده و این حذف صفت مفعولی " را " ضربه زده به کار البته فکر میکنم شما در مصراع اول ترانه ، مخاطبتون رو توصیف کردین و در مصراع بعدیش خودتون را اما با این حال پرداخت ضعیف هست هنوز داغم نمی فهمم تو رفتی و منم مُردم هنوز داغی نمیفهمی که انگار بازی من خوردم! ببینید دو بیت اول شما که توصیفات و تشابیهی داشت و بیت سوم ادامه ی دو بیت اول هست که باید تکمیل کننده باشه اما چرا اینطور ؟؟؟ خودتون مرور کنید کار را و متوجه میشید که این بیت سوم شما کاملا پاره کرده زنجیر را !! ................................................ مسیر موندن و اینبار داریم گم می کنیم کم کم مسیر رفتن و رفتی!نمی ریم دیگه ما باهم دوست من وقتی میگیم راهی برای موندن / در واقع قابل فهم هست اما وقتی مسیر وارد این مصراع میشه , مخاطب یک جاده یا چیزی شبیه اون رو تو ذهنش تصو میکنه و آیا برای موندن مسیری هست ؟؟؟ من متوجه هستم که منظور شما همون راه و روش برای موندن هست اما با بیانش کمی مشکل دارم :) و اینکه میگین مسیر رفتنو رفتی // برای مخاطب کافی هست که بدونه مخاطب ترانه شما به تنهائی رفته و بیان اینکه // نمیریم دیگه ما با هم // اضافی هست ... عجب طنز سیاهیه!سرم گیج و چشام تارِ هنوز حیروون این قصه م ،مسکن دودِ سیگارِ طنز سیاه و دوس داشتم :-) ولی باز هم موردی هست دوست من سرتون وقتی گیجه // خب چشا هم تار خواهند بود و به این مورد ها میگم اضافه گوئی یا به قول دوستان جزئی گوئی زیاد از حد ... یه خنجر توی دست من ،توپشت کردی و من سردم! تمام پشت من خونِ!چه دردیه! چکار کردم؟! اول اینکه ترانه رو خیلی بد بستین و بعد اینکه این تصویر یعنی چی ؟؟؟؟ خانم بنی اسدی گرامی امیدوارم نظرات من بتونه کمکی به قلم شما بکنه و شک ندارم باعث دل آزاریتون نخواهد بود ( اعنماد بنفس ) :-) برای ترانه بعدی سختگیر تر باشید با آرزوی موفقیت @};- @};- @};-
    • آناهیتا بنی اسدی سلام آقای شمس مثل همیشه از نقد و دیدگاهتون کمال استفاده رو بردم و آموختم... :-) راستش مدت زیادی از ترانه نوشتن فاصله گرفته بودم.یادآوری های شما کمک شایانی به من کرد... رو تک تک انتقاداتتون فکر می کنم و از شما می آموزم... ممنونم که وقت گذاشتید و نظر سازندتونو در اختیار من گذاشتید. شاد باشید و پیروز @};- @};-
  • امین مرضات سلام خانم بنی اسدی ترانه خوبی بود تو خوانش ترانه یکم مشکل داشتم امیدوارم از بی سوادی من باشه واسه من به قول آقای تاج ( ساده- دل نشین – خوش اهنگ – تصویر ناب و ملموس ) اول کار کلمه (درس) رو علامت گذاری نکردی (دُرُس) بخونیم یا (دَرس) دوم جابه جایی ارکان تو این قسمت بنظر بنده جالب نبود ( بازی من خوردم ) من تو ترانه (من و مرداب ) تو یه قسمت جابجایی ارکان داشتم به این وضع نبود ترانه مو ترکوندن ایناهاش (نه خوابم می بره حالا / دارم از درد می رنجم ) سوم با بیت آخر با توجه به اینکه یبار هم اشاره به بیت قبلش داشتی هر جور فکر کردم نتونستم ارتباط بر قرار کنم فکر کنم گیرنده منم مثل آقای روشنی خراب شده ( یه خنجر توی دست من ،توپشت کردی و من سردم! تمام پشت من خونِ!چه دردیه! چکار کردم؟!) چهارم اگه ارتباط عمودی شعر رو در نظر بگیریم اول راوی با (صبح داره خوابت می بره و شب یه خروس قوقولی قوقو می کنه بیدار می شی) و در ادامه خیانتی که راوی به طرف معشوقش کرده بیان شده و در پایان راوی خنجری خورده و خونی شده و چرا این خنجر تو دست خودشه متوجه نشدم بهر حال طنز سیاه و خوبی بود راستی چند اصول مهم رو خوندم خوب بود ولی یه سوال اگه تو حین رانندگی یه ترانه ای به ذهنم خطور کرد چطور بنویسمش قلم و کاغذ کجا بیارم ؟ :-? :-? (جواب اول اصول مهم بود که نوشتی وقتی که شاعر یا ترانه سرا حس شاعری یا ترانه سرایی اش آماده بیان احساسات بوسیله قلم می باشد سریعا بایستی آنرا بر روی کاغذ پیاده کندچون این زمان کوتاه است باید قدر آن را دانست و سپس نوشته های خود را ویرایش کرده و در قالب خاص (سبک) خود بیاراید. ) منتظر ترانه زیبایی از شما دوست عزیز هستم نقد من و دوستانه بپذیر من مثل آقای روشنی جنگ ندارم بی دعوت هم اومدم یه لیوان آب ندادی دستم گلوم خشک شد با این همه حرف 8-> :-( @};- @};-
    • آناهیتا بنی اسدی سلام آقای مرضات از نقد و نظراتتون استفاده ی لازم و بردم ممنونم ازتون فقط در مورد نداشتن ارتباط عمودی بین مصرع ها،باید بگم این ارتباط وجود داره ولی به علت ضعف تاویل من متوجه روند کلی موضوع ترانه نشدید.تو قسمت اول این راوی نیست که از خواب بیدار شده و یا خوابیده بلکه با عبارت واضحه!"مثل"داره این فضای ناهماهنگ و با این قسمت از ترانه مقایسه می کنه:درس مثل حضور من، تو این خونه کنار تو در مورد مقاله هم اشاره به رانندگی کردید...در اون موارد خاص ترجیحا بهتر اون ترانه رو از یاد ببرید تا اینکه زنده یاد شوید!!! ;)) بازم ازتون ممنونم که اصولی نقد کردید و جوانب اخلاقی و ادبی و رعایت کردید... =D> =D> خسته هم نباشید لیوان آب و به طور مجازی تقدیم حضورتون می کنم! :) شاد باشید و سرافراز@};-
      • امین مرضات اوکی خوشحالم پسندیدید به کلبه من هم سر بزنید آب چیه کامپوت آناناس میدم خدمتتون :-)) :-)) 8-> @};-
      • آناهیتا بنی اسدی @};- :)
  • سامان جاويدان لایک @};- =D>
  • رضا حبیب پور سلام خانم بنی اسد در اینکه در استفاده از کلمات تبحر دارید شکی نیست اما .... در مورد جابجایی ارکان جمله منم با شما هم نظرم در مورد عجب طنز سیاهیه!سرم گیج و چشام تارِ هنوز حیروون این قصه م ،مسکن دودِ سیگارِ ولی تو این بند هنوز داغم نمی فهمم تو رفتی و منم مُردم هنوز داغی نمیفهمی که انگار بازی من خوردم به شدت به چشم میاد و یا بهتر بگم تو ذوق میزنه البته من به اندازه شما از ترانه سر در نمیارم و فقط به عنوان یه مخاطب و خواننده نقدتون کردم موفق باشید @};-
  • مجید صادقی سلام آناهيتاي عزيز كارت خوب بود من كارت رو دوست داشتم احساس قشنگي تو كارت بود مرسي
  • وحید انفرادی ترانه ی زیبایی بود =D> =D> =D> لایک @};- @};- @};-
  • امین یه ترانه ی معمولی بود موفق باشید @};-
  • سميرا اكبرزاده بسيار زيبا آناهيتاي عزيز ممنون @};-
  • مریم جلائی عجب طنز سیاهیه!سرم گیج و چشام تارِ // هنوز حیروون این قصه م ،مسکن دودِ سیگارِ.. =D> #### سلام آبجی گلم هی وای من!! تو هم "زخم"؟!! :-) بهت که گفتم ترانه ت رو خیلی خیلی خیلی دوست داشتم.. حسش برای من قابل درک بود و لمسش کردم.. راجبه بعضی نکات هم قبلاً صحبت کردیم و باز هم حسابی کارت دارم آجی :) برات بهترین ها و شادترین هارو آرزو دارم.. همیشه باش و همیشه بتاب گلم @};- @};- @};- @};- @};-
  • حسين عباسي بائي سلام با نظرات آقاي روشني موافقم به نظرم اينهمه جابجايي اركان كه دليلش فقط ميتونه واسه قافيه سازي باشه نه تنها شعرو زيبا نمي كنه بلكه به زيباييش لطمه هم نمي زنه يه جاهايي هم كلمات اضافه داريد كه صرفا واسه پركردن و مرتب كردن وزن استفاده شده جسارت بنده رو ببخشيد با اميد كارهاي بهتر موفق باشيد @};- @};-
  • حسن عرب لاریمی کار زیبایی بود لایک @};- @};- @};- @};-
  • پگاه دهقاني زيبا بود بانو لايكيد با نظر دوستان هم موافقم @};- @};- @};-
  • معصومه قریشی درود اناهیتای خوب ترانه هات رو و اندیشه هات رو همیشه دوست دارم و خودت هم میدونی ( آنارت ِ ) دوست داشتنیه خودمی :-x لایکی بانو @};- @};- @};-
    • آناهیتا بنی اسدی سلام معصومه ی گلممممممم :-x مرسی از مهربونیت گلم @};- دوست داشنی خودت هستی عزیز دلم @};- @};- @};-
      • مریم جلائی خانومای محترم.. یه کم خودتونو کنترل کنین لطفاً..نمیگین حسودیم میشه!!! [-(
      • آناهیتا بنی اسدی آجی مریم تو آبجی خودمی...تو قلبمی یکی یکدونه :-x :-x :-x عاشقتم گلم حسودی چرا؟؟!!! @};- @};- @};- @};- :-/ معصومه هم دوست گل و مهربونمه... هر دوتونو دوست دارم :-x :-x @};- @};- @};-
  • امیرعلی تاج ساده- دل نشین - خوش اهنگ - تصویر ناب و ملموس - @};- @};- @};- اثری رو خلق کردید که نشون از تصویر گری زبردست متولد آذر رو به رخ بیننده اثر میکشه @};- =D> برخلاف استاد روشنی عزیز دوست خوبم بنده از کارتون لذت بردم
    • آناهیتا بنی اسدی سلام دوست عزیز ممنونم از نظر و لطفتون... @};- @};- به جنای روشنی هم پاسخ نقدهاشونو دادم براتون بهترین و آرزو دارم @};-
    • امیرعلی تاج اینکه دوستانی در آکادمی و یا محافل شخصی از این ترانه ی شما تعریف میکنن مطمئن باشیئ صرفن بخاطر ترانه نیست بلکه مسائل دیگه ای در این امر دخیله… ؟ علی رضا این یعنی چی ؟؟؟؟جناب روشنی از شما بعید بود بزرگوار که همه دوستان رو زیر سوال ببرید خود من به شخصه نه سرکار خانم بنی اسدی رو دیدم و نه میدونم ایشون کجا و چه کاره اند و اشنایی فقط در همین محیط مجازی بود در ضمن این مطلب رو در یک محفل عمومی و پای ترانه کسی ذکر کردن در خور نام جنابعالی نیست من به نوبه خودم از اینکه نتونستم این موضوع رو سربسته بزارم از سرکار خانم بنی اسد ی و هم ترانه های گلم عذر میخام [-(
      • آناهیتا بنی اسدی سلام آقای تاج جز تاسف برای ایشون حرفی نمیتونم بزنم شاد باشید و برقرار دوست من @};-
  • علیرضا روشنی :-? فک کنم تا حالا از شما کاری نخوندم و یا خوندم و یادم نمیاد ولی... ببینید خانوم بنی اسدی عزیز جابجایی ارکان گاهی شدیدن به زیبایی شعر می افزاید و گاهی دقیقن شکل معکوسی دارد مثل ترکیب بندی های شما که انگار بازی من خوردم! و ،مسکن دودِ سیگارِ و... ضعف تالیف به شدت داشتین توی این ترانه مثلن یه خنجر توی دست من ،توپشت کردی و من سردم! و مسیر موندن و اینبار داریم گم می کنیم کم کم و مسیر رفتن و رفتی!نمی ریم دیگه ما باهم و هنوز داغم نمی فهمم تو رفتی و منم مُردم این مصرعها علاوه بر اینکه هیچ مفهومی ندارند و حتی تصویری انتزاعی رو هم در ذهن مخاطب خلق نمیکنند ارتباط عمودی هم با مصرعهای بعد و قبل خود هم ندارند و... البته این شعر جای این همه صحبت نداشت چون اصلن نمیشه به عنوان یک شعر و یا حتی ترانه روی این متن حساب کرد و شاید اشتباه از من بود که از آناهیتا ی ترانه سرا.. کاریکاتوریست.. کارشناس ارشد علوم سیاسی.. و علی الخصوص متولد آذر انتظار خوندن یک شاهکار رو داشتم... ولی امیدوارم پای ترانه های بعدیتون بیام و متوجه شم که این کار یک شوخی بوده با مخاطبانتون!! پاینده و موفق باشید @};- راستی سلام...
    • آناهیتا بنی اسدی سلام جناب روشنی در مورد انتقاداتون به چند نکته باید اشاره کنم: 1-،مسکن دودِ سیگارِ....اتفاقا در این قسمت از ترانم جا به جایی ارکان به زیبایی ترانه افزوده ولی اینکه شما معتقدید باعث تخریب روند کلی ترانه شده است صرفا نظر شماست. 2-مسیر موندن و اینبار داریم گم می کنیم کم کم و مسیر رفتن و رفتی!نمی ریم دیگه ما باهم و هنوز داغم نمی فهمم تو رفتی و منم مُردم این مصاریع کاملا مفهوم مشخصی و دارند این که شما می فرمایید هیچ !مفهومی و ندارند و با قسمتهای قبلی و بعدی خودشون مرتبط نیستند از اون حکایتهاست که تو برخی از نقدها مشاهده میشه!ولی اگر در ذهن شما قدرت تداعی شدن و ندارند متاسفانه باید بگم تا به الان این تنها نظر شماست!و سایر دوستانم چه اینجا و چه در محافل ادبی اتفاقا به راحتی با این مصرع ها ارتباط برقرار کردند. 3-و باز این نظر شخصی شماست که این ترانه رو نه ترانه می دانید و نه شعر و به متن !!!!بودن و اون اکتفا کردید...جدا ایده های خاص و مطفاوتی!!دارید دوست من! 4-و اما اینکه من کارتونیست و ترانه سرا و کارشناس ارشد علوم سیاسی و متولد آذر هستم!!!!!نمی دونم چه منافاتی با این ترانه!!!ببخشید اصلاح می کنم!با این متن! داشته است؟؟!! 5- انتقاد پروسه بسیار متعالی در حوزه ی ادبیات است ولی بهتر است قبل از اقدام به نقد حداقل!با اصول کلی آن آشناشوید...این که شما سروده ی منو ترانه و شعر نمیدانید و بعد دلیل ادعای خودتونو ذکر نمی کنید بسیار خام و نسنجیده است. باز هم از اینکه وقت گذاشتید و به این سروده پرداختید ازتون سپاسگذارم... موفق باشید... @};-
      • علیرضا روشنی هر بار بدون دعوت میرم پای ترانه ی کسی این مشکل بوجود میاد... بماند که گاهن دوستانی که اصرار میکنن کارشونو نقد کنم هم بعدش ناراحت میشن از دستم... ولی دوست عزیز من همون روز براتون چند بار پیام خصوصی فرستادم این کامنتو پاک کنین... چون گفتم شاید انتقاد پذیر نباشین و ناراحت شین که حدسم درست بوده!! من همیشه وقتی کامنت میذارم در ابتدا میگم این نظر شخصی منه ولی متاسفانه در مورد ترانه ی شما نظرات شخصی من به واقعیات نزدیکتره... اینکه دوستانی در آکادمی و یا محافل شخصی از این ترانه ی شما تعریف میکنن مطمئن باشیئ صرفن بخاطر ترانه نیست بلکه مسائل دیگه ای در این امر دخیله... چون از روزی که این کامنتو گذاشتم چند نفر باهام تماس گرفتم و گفتن "مرد حسابی آخه ادم دختر به این خوشگلی رو نقد میکنه؟!" و من متاسفم برا خودم که هیچوقت نتونستم در مسیر ادبیات امروزی قرار بگیرم و اینطوری فکر کنم... هیچوقت چهره و ظاهر افراد برام مهم نبودن بلکه با هنری که ارائه کردن خودمو روبرو میدیدم... شما یکم نگرش تونو نسبت به محیط اطرافتون عوض کنید!! من نه شما رو میشناسم و نه مشکلی باهاتون دارم که بیهوده بخوام بکوبم کارتونو... تنها ایرادم این بود که وقت گذاشتم و با دقت خوندم کارتونو و نظر دادم که خب ببخشید!!! پاینده باشید @};-
      • آناهیتا بنی اسدی آقای روشنی من متوجه پیام شما نشدم ولی اگر هم میخواندم باز پیام شما رو پاک نمیکردم!اگر شما خود بر خامی کامنتتان واقف بودید بهتر بود پاکش می کردید! مثل اینکه شما نمیخواهید دست از این ادبیات بد و پوپولیستیتون بردارید؟!! از شما توقع بیش از این و داشتم. چرا نقد دیگران و نسبت به خودتون و عملکردتون زیر سوال میبرید و به آنها انگ بی خلاقی میزنید؟ً شما ادعای نقد ترانه ی منو دارید؟!...آیا اینکه شما ترانه منو حتی در حد یک نثر!!!نمیدانید و آن را متن مینامید اسمش نقد است؟!اینکه شما ظاهر منو عامل لطف دوستانم به ترانه ام میدانید نقد است؟؟!!(حالا بگذریم از منصفانه و غیر منصفانه اش!!!) جناب روشنی فضا تغییر کرده است چرا ادبیاتتون هنوز مانند بزرگمردانه! 8 سال اخیر است؟!شما یک ادیب هستید لطفا سطح خود را بالاتر ببرید. بدرود. پ.ن:دوستان لطفا زین پس استاد روشنی را حتما!!!دعوت به خوانش ترانه هاتون کنید تا به سرنوشت من دچار نشوید! ("هر بار بدون دعوت میرم پای ترانه ی کسی این مشکل بوجود میاد")
      • آناهیتا بنی اسدی مدیر محترم سایت آکادمی ترانه از شما و تمام دوستان ادیبم خواهش می کنم خودشون قضاوت کنند آقای روشنی متاسفانه هنوز به بداخلاقی های خودشون ادامه میدهند و با پیام های خصوصی آزار دهندشون به من و البته تمام خانم های این سایت بی حرمتی می کنند. این نمونه ای از پیام های ایشون به من است و آن هم در جواب من که در مقابل توهین های ایشون فقط خواستم که نوع برخوردشونو اصلاح کنند! "جایگاه همه مشخصه… جایگاه عیلرضا روشنی هم مشخصه… شما خودتونو اصلاح کنید که یک سایت ادبی رو با آرایشگاه زنانه اشتباه گرفتین… خب شعر خوب بنویسین ازتون تعریف کنم… هرکی بگه چیزی که نوشتین شعر نیست باید خودشو اصلاح کنه؟" و در نهایت باید به آقای شمس عزیز و بزرگوار بگم که ایشون نقد! خودشونو با شما مقایسه کرده و از من توقع دارن که برخورد یکسانی و با ایشون نیز داشته باشم... مدیر محترم و عزیز سایت آکادمی ترانه لطفا رسیدگی کنید...
      • مدیر سایت کاربران محترم سایت آکادمی ترانه هرگونه ایجاد تنش و بحث غیر ادبی و خارج از اصول در صفحه ی ترانه سرایان سایت که سبب ایجاد حاشیه شود، با برخورد جدی از سوی مدیریت همراه خواهد بود، این کامنت از سوی مدیریت به معنی پایان بخشی به این حاشیه میباشد و چنانچه کاروزان به صورت خصوصی و عمومی شأن و منزلت یکدیگر را زیر سوال برده و ارزش های اخلاقی را زیر پا بگذراند بدون در نظر گرفتن سوابق کاربری و هیچگونه تخفیفی، حساب کاربری کاربران حاشیه ساز مسدود خواهد شد.
      • آناهیتا بنی اسدی سپاس فراوان از شما ممنونم که پاسدار حرمت من و دیگر بانوان محترم سایت هستید برای شما توفیق روز افزون و خواستارم @};-
      • سعید سروی سلام ببخشیدا نمی دونستم جدیدن به خوشگلا لایک می دن و ترانه هاشونو تعریف و تمجید می کنن یعنی اگه کسی آناهیتا بنی اسدی رو لایک کرد و کارشو پسندید به خاطر خوشگلی شونه عجب!!! بهتر نبود شما به دوستانتون عرض می کردید آقای xاینجا آکادمی ترانه ست نه آکادمی انتخاب خوشگلا واقعا منم متاسف شدم لااقل دیگران رو وارد ماجرا نکنید که خانم بنی اسدی فکر نکنه هر جنس مذکری پای کاراش اومد نیتش این عکس ۳در۴ نه ترانه و اثرش نمی دونم این یعنی چی خب بنده خدا دفاع کرد از کارش و این طبیعیه شما چرا؟؟؟؟؟؟؟؟ ببخشید خانم بنی اسدی گردوها ظاهرشون گرد و شبیه هم هستن داخلشون معلوم نیست چه خبره باید گردوها رو بشکنی تا بفهمی هر گردی گردو نیست هر مردی هم ذره بین
      • آناهیتا بنی اسدی سلام جناب سروی متاسفانه این جور شخصیتها-علی رغم توقع!_ تو محافل ادبی هم پیدا میشوند. اتفاقا من نقد شدن و خیلی دوست دارم و الان با مطالعه ی نقدهای دوستانم مخصوصا آقای شمس که بسیار کامل و جزئی به بررسی ترانه پرداختند،شروع به ویرایش این ترانه و انتشار مجددش کردم...من همیشه از نقد استقبال کردم و می کنم.ولی توهین و بداخلاقی و از سمت هر کسی باشد بی پاسخ نخواهم گذاشت. شاد باشید و برقرار @};- @};-
  • امین بهاری زاده سلام کار خیلی خوبی بود...آفرین... =D> =D> =D> =D> =D> @};- @};- @};- @};- @};- @};- @};- @};- @};- @};-
  • علی اصغر شریفی از ابتدا و تا انتها شاهد یه کار روون و دلنشین و بدون دست انداز بودم خیلی خوب سرودید. لایک تقدیمتون =D> @};- فقط یه نکته : هنوز داغم نمی فهمم تو رفتی و منم مُردم هنوز داغی نمیفهمی که انگار "بازی من خوردم! " علامت تعجبتون به جا بود چون از لحاظ گفتاری من رو هم یک مقدار متعجب کرد 8->
  • محمدرضا رجب پور درود فکر کنم اولین باره که از شما میخونم.ترانه ی خوبی بود. که انگار بازی من خوردم!..توو کارتون جابجایی ارکان داشتین ولی این یکی خوب از آب درنیومده بود ما مگه مسیر موندن داریم؟!مسیر برگشتن یا اومدن یه چیزی ولی موندن به نظر درست نمیاد موفق باشید @};-
  • عابد صالحپور سلام سرکار خانم بنی اسدی ترانه زیبایی بود به امید بهترین ها لایک
  • معین صباغ مقدم درود کار زیبایی بود فقط اینجا تصویر سازی تونو نفهمیدم ؟؟ یه خنجر توی دست من ،توپشت کردی و من سردم! تمام پشت من خونِ!چه دردیه! چکار کردم؟! یعنی از پشت به خودتون خنجر زدید؟! لایک تقدیمتون @};- @};- @};-
    • آناهیتا بنی اسدی عجب طنز سیاهیه!سرم گیج و چشام تارِ هنوز حیروون این قصه م ،مسکن دودِ سیگارِ اگه دقت کنید تو قسمت قبلی اشاره به طنزآلود و عجیب بودن اتفاقی که پیش اومده کردم و بعد اشاره به خنجر و خونین بودن کمر اول شخص این ترانه شده... ممنونم از توجه،نظر و لایکتون شاد باشید @};-
  • امیر علی کشاورز تبریک میگم.مث دیگر کاراتون قشنگ و پر احساس =D> =D> =D> لایک @};- @};-