شامتو نمی خوری؟ یخ کرد…
عشق یه حرف مسخره میشه
وقتی از چشم تو می افته دلم
وقتی حرفامو نادیده می گیری
اما می شنوی چی گفته دلم
خودتو به هر راهی می زنی و
من و بین راه تنها میذاری
خیلی وقته که اینو فهمیدم
توی نارو زدن تخصص داری
گاهی وقتا که پا به پا میشیم
تورو شکل خودت نمی بینم
بعضی وقت موقع غذا خوردن
روبروی غریبه می شینم
مزه گس سکوت من
طعم این عشق و بدتر کرد
آرزو به دل موندی بگم:.
شامتو نمی خوری؟ یخ کرد…
جای پک های ممتد سیگار
چند وقته به پنجره خیرم
من ازت دلخورم ولی بازم
این منم که جای تو میرم
دل من جوری ویرون شده که
ساختنش یه عمر وقت می بره
به خیالم بعد تاریکی روشنیه
ولی امروزم از قبل تیره تره!
پ.ن مشکل قافیه در بند ۴ عمدی می باشد :)