دیوونگی
بی تو تنهام، با تو تنهام شکل شیون شده غمهام
بی تو پستم، با تو خسته ام بوی مردن میده حرفام
من نمی دونم چرا دل بونه ی رفتن می گیره
چرا با این که تو هستی غصه از خونه ام نمیره
من نمی دونم چه کردم که دلم آروم نداره
من نمی شکنم ولی باز چشم آیینه می باره
تو رو جون هر کی که دوسِت داره کاری کن که غصه هام تموم بشه
نذار این دقیقه های لعنتی بگذره با گریه هام حروم بشه
توی شب ستاره ها رو می شمرم تا شاید یه لحظه خوابم ببره
ولی ابرا می شن آیینه دق ماهم از غصه ی من بی خبره
چشامو می بندم و فکر می کنم دارم از حبس تنم رها می شم
تو نگاه آینه خنده میاد واسه حرف عاشقی صدا می شم
ولی این رویا نمی مونه با من این قفس نمی شکنه به سادگی
حالا هی بگو که دست خودمه آخر قصه ی این دیوونگی
تو رو جون هر کی که دوسِت داره کاری کن که غصه هام تموم بشه
نذار این دقیقه های لعنتی بگذره با گریه هام حروم بشه