تورومردونه میبازم
تورومردونه میبازم که رویـــــــات ازسرم واشه
بذار حالا که می اُفـتــــــــــــم یه کم مردونه ترباشه
دیگه هیچ جای این دنیا ازاین پنجره روشن نیست
دلـت رو زیرو رو کردم نه اینجا خونه ی من نیست
توو این زندون دلــم پوسید نه در داره نه دیواری
که سقفی هم نمــیـمــونه اگه سا یــت رو بـرداری
من این راهـو بلد نیستم گذشتن از تــو کارم نیست
تا وقتی بامنه حرفات حواسه رفتنم جم(جمع) نیست
ازاین احساسه سرگــردون ازاین بیراهـــه بیزارم
دُرس توو این همه موندن ، کــجــارو اشتباه میرم؟
بلاتکلیفم ازاین عشق گره خوردم به این بن بست
تو رو مردونه میبازم به این حسی که در من هست