شکلک
سلام ای کسی که چشماش با شکوه تر از غروبه
حالمو اگه بپرسی ، به دروغ میگم که خوبه
یاد اون روزا که دستام واسه دستات استوا بود
این روزا دستای خالیم ، بدتر از قطب جنوبه
خالی ان دقیقه هایی که بدونت بی عبورن
شادیام منظره هایی از یه حسّ سوت و کورن
این چشا جزیره بودن توی اقیانوس چشمات
ولی از وقتی که رفتی ماهیِ دریای شورن
غصه ی بی کسیامو وقت رفتنت می خوردی
محرمی پیدا نمی شد ؛ منو به خدا سپردی
خواستی مجنون داشته باشی ؛ ولی مجنون شدی لیلی
آخه تقصیر خودت بود ، دل بد کسیو بردی
دو تا شکلک که کشیدی ، گفتی اون تو ، گفتی من این ،
جای لبهاشون دو تا U (یو) ، کشیدی گفتی بخندین ،
رفتی و خبر نداری شکلک من غصه داره
یا لباش یه خط صافه ، یا یه منحنی به پایین
رو صدای قلب خسته م ، غما زیر و بم می ذارن
شبا سنگینی ِ یادت ، پلکامو رو هم می ذارن
به ترانه هام سپردم نذارن تنها بمونی
باز دلم راضی نمیشه ، میدونم که کم می ذارن
گفتی هیچ جا جا نداری ؛ عزیزم بین کلامت !
این دل تنگ و کوچیکو بپذیر ، زدم به نامت
چرا آفتابی نمی شی ؟! نکنه از این می ترسی
قلب من تو رو می بینه ، وایمیسه به احترامت !