فراموش کن
از این سرگذشتی که من دارمُ
از این جغد زشتی که هم خونمه
می خوام هر مسیری رو بالا برم
یه فکری مثه زالو توو جونمه
نمیشه تحمل کنم مرگمُ
نمیشه توو روی خودم وایستم
یه چیزی داره جونمُ می خوره
یه حرفی که میگه خودم خواستم
گذشتم فقط دودِ سیگاره وُ
منُ خاطراتم لگد می زنن
چقد طاقتِ درکِ مردم کمه
اونا هم به من دستِ رد می زنن
چه قد سخته تنها بمونی، فقط
به جرم یه اقدامِ بی فایِده
یه گوشه بمیری، شاید مُردنت
به احساس مردم تکونی بده
***
تو باید از این صخره ها بگذری
بری اوج قله، بهم گوش کن
بذار پشتِ تو هرچی می خوان بگن
فقط تو بخندُ فراموش کن
توو دنیا یه وقتایی باید بری
به جاهایی که فکر کنی بهتره
تا از نو شروع شه تبِ زندگیت
تا هر چی که واست بده بگذره