دنیای ماشینی !!
غرقم توو این دنیای ماشینی
خستم از این هوای الوده
دلسردم از منی که جای من
به چشم مردم متصل بوده
یک عمر با مد زندگی کردم
با رسمی توو سبک مدرنیته
حبسم توی دنیای کوچیکی
که قد یه قوطیه کبریته
وقتی که داره جسمو و روح من
خوراک درد و استرس میشه
سیرم از این دنیا که امروزش
تو روز بعدش منعکس میشه
غم زده ام جوری که این چهره
معنای لبخند و نمیفهمه
شبیه رویایی قشنگم که
توو سر یه جانیه بی رحمه !!!
من شکل یه دیوار نم خوردم
که لحظه لحظه داره خم میشه
هر روز از شوقم به اینده ..
یک اجر و نیم داره کم میشه
اصلا نباید که شروع میشه
این زندگی که رو به بن بسته
من که به دنیا اومدم اما
دنیا نمی اد به من خسته
کاش دست من بود رسم این دنیا
کاش بشه این انسان (( ادم )) شه
با زندگی بگذره از خیرم
یا شر من از زندگی کم شه