***کلافه + کوچک مرد من***
**********((به نام خدا))***********
توی آغوش من جون داد
چقدر عکست وفا داره
توو آغوش منه عکسات
داره بارووووووون میباره
تو کاری کردی از اول
نگاها روم سنگین شد
نگفتی فکر آلووووووودت
با حرفای کی بدبین شد
کلافه میشم از اینکه
چشام مهمونه باروووونه
از اینکه تو باهام سردی
دلت مثل زمستوووونه
نشد تعبیر خوابه من
که دستات واسه من باشه
گذشت روزای خوب من
شاید یک روز پیدا شه
که حرفات بی برو برگرد
فقط حرف دلم باشه
برای زندگی با من
نگاهت عاشقم باشه
فقط سهمم ازت اینه
یه فنجون قهوه و سیگار
گذشت روزای خوب من
نشد آرامشم تکرار
تو برگرد و بزار اینبار
به آغوش تو برگردم
ببخش اگه یه وقتایی
چشای تورو تر کردم
فصل ۴
نگاهت بر لبخند هایم سنگینی می کرد و رقیب انقدر مقتدرانه کنارم گام بر می داشت که تو فرار را بر ماندن ترجیح دادی و ترکم کردی …..
لعنت به چشمانت که نفوذ شان تنم را می سوزاند ..
وقتی بر بام کرج کنارم ایستادی و دور ترین نقطه ی روشن را با انگشت اشاره ات نشانم دادی و گفتی شاید روزی از این بلندی ما هم خانه هایمان را جستیم به تو لقب کوچک مرد را دادم
چون کوچک بودی و اخلاق مردانه داشتی …….
و آن سان که خجالت کشیدی و حرف هایت را میان ترانه ی ساده ی black cats با من در میان گذاشتی و گفتی امشب آسمان به من غبطه میخورد چون من ستاره ای چون تو دارم احساس کردم چقدر بزرگ شده ای و بزرگی به تاریخ تولدآدم ها نیست …
کوچک مرد من….
با تشکر فراوان از خانم ستاره ش.پ
و استاد رضا معظمی
*********خوشبخت باشید********