***عادت***
این زندگی یه جور سوءتفاهمه
وقتی سکوتمون از روی عادته
وقتی رفقتا تهش خیانته
وقتی نگاهمون از رو حسادته
ببند چشاتو تا حس کنی حالمو
حرف نگفته ی قلب شکستمو
از روی عادتم حرفی نمی زنم
مبادا واکنی لبای بستمو
تنهایی باخودم قدم که میزنم
یه دنیا خاطره میاد سراغ من
روزای سردمو مچاله می کنم
مثه جهنمه تب اتاق من
سکوت من یه جورشکایت ازهمس
از نا رفیقی که غرورمو شکست
از حس و حالی که تموم غصه هاش
از روی عادتش رو قلب من نشست
از روی عادته حال خراب من
دنیا عوض شدو حالم عوض نشد
دنیا ازم گذش شاید عوض بشم
عمرم تموم شدو فالم عوض نشد