عطر تو…
هنوز اوّلین متن پیغامتو
که گفتی «ببخشین، شما؟» دارمش
از آهنگ زنگت خوشم اومده
که روزی هزار بار میزارمش
هنوزم همین که بهم میرسی
یهو دست و پاهامو گم میکنم
میخوای رد بشی، خیره میشم بهت
میخوام رد بشم، رامو گم میکنم
همه توی چشمام شکل توأن
همه خنده های تو مال منه
من احساس وابستگی میکنم
به هر کی که عطر تو رو میزنه
یکم جای من باش، درکم کنی
بفهمی دل عاشق من چشه
تو هر کوچه ای که قدم میزنی
واسه دیدنت، شهر صف میکشه
مسیرم عوض شد ولی باز هم
کسی غیر تو هم رکابم نشد
حواسم رو هِی پرت کردم، فقط
یه شب رو به یادت نخوابم، نشد
بزار قصّه ی عشق ما بعد از این
شبیه همینی که بودیم شه
بغل کن منو، عطرتو حس کنم
نزار به لباست حسودیم شه…