بگذار حس کنم
بگذار حس کنم که تو چشمای من توئی
آیینه نگاهتو از من گلم نگیر
مهمون بوسه های خودت کن چش منو
این چشمهای خیس که نمی شه ز گریه سیر
یک بار با دل من مهربون بشو
اون روی ماهتو به شب دل نشون بده
من با خیال تو پر می زنم شبی
تا لحظه وداع یه لحظه امون بده
مهمون قلب خودت کن دل منو
با گریه های من خسته از بهشت
دل رهسپار دیار غم تو شد
دادی دلو ولی به طوفان سرنوشت
بگذار حس کنم که توئی روبه روی من
آغوشتو به خنده به رویم تو باز کن
در لحظه ای که پر از ازدحام عشق
آروم باش و برقص و نیاز کن
این اشتیاق دیدن تو می کشه منو
آغوشتو نگیر زقلبی که می زنه
آغوش مرگ منو می زنه صدا
باید برم گل من وقت رفتنه
چشمای خیس زگریم که بسته شد
دیدار ما به قیامت همیشه ناز
اما بدون که به راه تو مونده بود
گریه امون نداد به راهت بمونه باز