باورم کن
میگی از زمین و زمان خسته ای
بشین تو دلم یه نفس تازه کن
شبایی که وحشت میاد تودلت
تنت رو با آغوشم اندازه کن
اگه با من و لحظه هام سر کنی
غم و از نگاهت می رونم گلم
فقط عشق من رو تو باور بکن
مث کوه پشتت می مونم گلم
نترس از هیاهوی شب های سرد
می تونی شب و با دلم سر کنی
یه دنیا ستاره میارم برات
فقط کافیه من رو باور کنی
اگه دسات و دست من بسپری
به دسای تو عطر یاس میزنم
نمیخوایی بفهمی ولی باز میگم
اونی که نفس میده به تو منم
فقط یه قدم مونده تا صبح ما
بیا و طلوع کن که فردا بشه
تو یک ساعتی که کنار همیم
می تونه همه زندگی جا بشه
حالا که غریبم میون همه
تو با من غریبی نکن نازنین
اسیری تو شب های سرد زمین
بیا و طلوعت رو در من ببین