(( قدیسه ی بـــــــــــَد نام…))
(( بسم الله الرحمن الرحیم ))
دوباره زخمِ عمیقِ ترانه گل کرده…
دوباره هق هق یک زن توو شهـــر پیچیده
زنی که حالت چشمای سرد و مرموزش
به ترسناکیه شبهای تلخ تبعیده…
زنی که کاسه ی چشماشو کینه پِر کرده
یه ماده ببر توو سرش زوزه میکشه هر شب!
که چاله چاله ی روحش پُر از خلاء شده و…
پُر از سکوت کثافت….سکوتِ لامصّب…!!!!!
زنی که بعدِ تو اشکاشو دااااااار می زد تا…
کسی نفهمه که عمرش با گریه سر میشد
بدون سایه ی تو هر طرف که پاشو گذاشت
صدای پچ پچ مردم بلند تر میشد……!
جهانِ بعدِ تو بیرحم بود و یادش داد
توو شهـــــــر هر چی که دیواره لونه موش شده!
یه روز توو حرفای مردم فرشته بود و یه روز
خبر رسید که قدیسه تن فروش شده!!!
آهااااااای مردِ همیشه عزیزِ رویاهام…!
تو باید این زنِ بدنامو خووووب بشناسی
بیا بگو که هنوزم برااات قدیسه س
بگو هنوووز روو یه تارِ موووش حساسی!
بیا و مثل گذشته برااام سنگر باش…
که سنگ طعنه ی مردم بهم اثر کرده!
بیا که دنیا بفهمه یه مرد می تونه
فقط بخاطر عشق از توو گور برگرده…
ببین صدای زنی تووی شهر پیچیده…
که دردشو یه روانکاوِ خووب می فهمه
من عمق دردتو احساس میکنم از دوور
صدای هق هق آتیشو چووب می فهمه…
===================================
===========================
=================
پــــانوشت: با احترام به یکی از بزرگترین شاهکار های سینمای ایتالیا….(( مالِنا ))